کلمه جو
صفحه اصلی

wellington


ولینگتن (سردار و دولتمرد انگلیسی)، شهر ولینگتن (پایتخت زلاند نو)، چکمه ی بلند، چکمه ی ولینگتن، چکمه دهان گشاد، نوعی بازی گنجفه

انگلیسی به فارسی

چکمه دهان گشاد، نوعی بازی گنجفه


Wellington


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the seaport capital of New Zealand.

• seaport and capital of new zealand; name of several places in canada; family name; first duke of wellington (1769-1852, title of arthur wellesley), british general who defeated napoleon at waterloo, prime minister of england (1828-1830)
style of high waterproof boot that reaches to the knees and is cut lower behind the knee (generally used in plural form: wellingtons)
wellington is the capital of new zealand and its second largest city. population: 325,000 (1991).
wellingtons or wellington boots are long rubber boots which you wear to keep your feet dry.

جملات نمونه

1. Napoleon was defeated by the Duke of Wellington at the battle of Waterloo.
[ترجمه ترگمان]ناپلئون در نبرد واترلو با دوک ولینگتون شکست خورد
[ترجمه گوگل]ناپلئون توسط دوک ولینگتون در نبرد واترلو شکست خورد

2. The appointment was given to Wellington, mainly for political reasons.
[ترجمه ترگمان]انتصاب به ولینگتن، که اصولا به دلایل سیاسی بود، داده شد
[ترجمه گوگل]قرار ملاقات به ولینگتون، عمدتا به دلایل سیاسی بود

3. In the winter she wears thick socks, Wellington boots and gloves.
[ترجمه ترگمان]در زمستان جوراب های کلفت و چکمه و دستکش به دست دارد
[ترجمه گوگل]در زمستان او جوراب های ضخیم، چکمه های Wellington و دستکش می پوشد

4. The entrance hall is littered with toys and wellington boots.
[ترجمه ترگمان]سرسرای ورودی پر از اسباب بازی و چکمه های wellington است
[ترجمه گوگل]سالن ورودی با اسباب بازی و چکمه های Wellington آشنا می شود

5. Wellington Barracks is a restricted area and anyone who enters should have identification.
[ترجمه ترگمان]این پایگاه نظامی ولینگتون یک منطقه محدود است و هرکسی که وارد می شود باید دارای هویت باشد
[ترجمه گوگل]قلعه های ولینگتون یک منطقه محدود است و هر کسی که وارد می شود باید شناسایی کند

6. In Wellington, stocks fell, though losses were restrained by buying by overseas investors in the forestry sector.
[ترجمه ترگمان]در ولینگتون، سهام کاهش یافت، هر چند که از سوی سرمایه گذاران خارجی در بخش جنگلداری به دست آمد
[ترجمه گوگل]در ولینگتون، سهام کاهش یافت، اما با خرید سرمایه گذاران خارج از کشور در بخش جنگل، زیان ها محدود شد

7. The house belonged to the Duke of Wellington, and his picture hangs in the hall.
[ترجمه ترگمان]این خانه متعلق به دوک ولینگتون بود و تصویر او در تالار آویخته بود
[ترجمه گوگل]خانه متعلق به دوک ولینگتون بود و تصویرش در سالن آویزان است

8. In the event, Wellington failed to form a government.
[ترجمه ترگمان]در این رویداد ولینگتن نتوانست یک دولت تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]در این صورت، ولینگتون موفق به تشکیل یک دولت نشد

9. Wellington stiffened, remembering the details of the gossip.
[ترجمه ترگمان]ولینگتون راست شد و جزئیات شایعات را به خاطر آورد
[ترجمه گوگل]ولینگتون سخت تر شد، یادآوری جزئیات شایعات

10. Wellington station, which was opened in 193 was even grander, with a massive Doric frontage.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه ولینگتن که در ۱۹۳ قرار داشت، بزرگ تر از grander بود، با نمای بزرگ دوریک
[ترجمه گوگل]ایستگاه ولینگتون، که در سال 193 افتتاح شد، حتی بزرگتر بود، با یک روکش عظیم روستایی

11. Both Wellington and Harriett lacked imagination but relied instead on keen observation.
[ترجمه ترگمان]هم ولینگتن و هم Harriett فاقد قوه تخیل بودند، ولی به جای آن متکی بر مشاهدات دقیق بودند
[ترجمه گوگل]هر دو ولینگتون و هریتت فانتزی نبودند، بلکه بر روی مشاهدات مشتاق تکیه می کردند

12. Rows of wellington boots and raincoats lined the inside porch.
[ترجمه ترگمان]ردیف چکمه های wellington و کت بارانی که در ایوان ردیف شده بود
[ترجمه گوگل]ردیف از چکمه های Wellington و بارانی در داخل حیاط خلوت

13. Twice he worked for the Wellington City Mission, among the lost and lonely people of the inner city.
[ترجمه ترگمان]دو بار برای ماموریت شهر ولینگتن کار کرد، از میان افراد گم شده و متروک شهر داخلی
[ترجمه گوگل]دو بار او برای مأموریت شهر ولینگتون، در میان افراد گمشده و تنهایی شهر درون، کار می کرد


کلمات دیگر: