1. chisel in
(عامیانه) انگل دیگران شدن،خود را تحمیل کردن،(ناخوانده) مهمان شدن
2. a hammer and chisel
چکش و اسکنه (قلم)
3. he managed to chisel money from passengers
او هر جوری بود از مسافران پول می کشید.
4. She used a chisel to prise off the lid.
[ترجمه ترگمان]از یک قلم برای باز کردن درپوش استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او برای برنده شدن از روی یک صندوق استفاده کرد
5. He won't allow anyone to chisel in on his profits.
[ترجمه شما] او اجازه نخواهد داد کسی خودش را برمنافع او تحمیل کند.
[ترجمه ترگمان]او به کسی اجازه نخواهد داد که در منافع او قلم پیدا کند
[ترجمه گوگل]او اجازه نخواهد داد که کسی به سود خود دست یابد
6. This will answer for a chisel.
[ترجمه ترگمان]این کار برای اسکنه می تواند جواب دهد
[ترجمه گوگل]این برای یک اسکناس جواب خواهد داد
7. Chip out the plaster with a steel chisel.
[ترجمه ترگمان]با قلم فولادی، چیپ را از زمین بیرون بیاورید
[ترجمه گوگل]گچ را با یک تراشه فولادی تمیز کنید
8. The firm wanted to chisel him out of his overtime pay.
[ترجمه ترگمان]شرکت می خواسته اونو از دست مزد اضافه کاری بکشه بیرون
[ترجمه گوگل]این شرکت می خواست او را از پرداخت غرامت بیش از حد خود محروم کند
9. Camille used a hammer and chisel to carve out a figure from the marble.
[ترجمه ترگمان]از یک چکش و اسکنه برای درست کردن یک هیکل از مرمر استفاده کرد
[ترجمه گوگل]کامیل با استفاده از یک چکش و چکش برای کشیدن یک رقم از سنگ مرمر
10. He broke away the veneer with a chisel.
[ترجمه ترگمان]با اسکنه روی زمین ریخت
[ترجمه گوگل]او روکش را با یک حکاکی شکست
11. They sit and chisel the stone to size.
[ترجمه ترگمان]آن ها روی سنگ نشستند و قلم را به اندازه کافی تیز کردند
[ترجمه گوگل]آنها بنشینند و سنگ را به اندازه سنگ اندازند
12. We fell asleep listening to the surf chisel away at the foot of the cliff below.
[ترجمه ترگمان]ما به خواب فرو رفتیم و به لبه سنگی که در پایین صخره قرار داشت گوش دادیم
[ترجمه گوگل]ما به خواب رفتن گوش دادن به گشت و گذار گشت و گذار در پایین صخره زیر
13. Tam was on all fours, a wood chisel in his hand, apparently sneaking up on a grazing sheep.
[ترجمه ترگمان]تام روی چهار دست و پا ایستاده بود و یک قلم چوب در دست داشت و ظاهرا مشغول چریدن بود
[ترجمه گوگل]تام در تمام چهار انگشتان بود، یک چوب برش در دستش، ظاهرا از گاو شیری گریخت
14. Cloud to buy a cold chisel.
[ترجمه ترگمان]از ابر برای خریدن یک اسکنه سرد استفاده کنید
[ترجمه گوگل]ابر را به خرید یک تراس سرد
15. Nevertheless, the principle of chisel ploughing has much to recommend it in the right conditions.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، اصول لازم برای شخم زدن اسکنه، آن را در شرایط مناسب توصیه می کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، اصل شخم زدن به خوبی می تواند آن را در شرایط مناسب توصیه کند