1. Duff said he would be demanding a rematch.
[ترجمه ترگمان]دف گفت که او تقاضای یک مسابقه دیگر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]داف گفت او خواستار یک بازی مجدد خواهد بود
2. Duff explained his meaning shortly but clearly.
[ترجمه ترگمان]دف منظور خود را به اختصار توضیح داد
[ترجمه گوگل]داف معنی خود را به زودی، اما به روشنی توضیح داد
3. Duff called me in the course of our conversation.
[ترجمه ترگمان]دف در حین گفتگو با من تماس گرفت
[ترجمه گوگل]داف من را در جریان صحبت ما فرا خواند
4. Get off your duff and start working.
[ترجمه مریم] کفل خودتون رو بردارید و شروع به کار کنید
[ترجمه ترگمان]duff را بردارید و شروع به کار کنید
[ترجمه گوگل]خلوت خود را بیابید و شروع به کار کنید
5. Old Mr. Duff is the archetype of the elderly British gentleman.
[ترجمه ترگمان]آقای دف پیر مرد پیر مرد انگلیسی است
[ترجمه گوگل]آقای داف قدیمی، آرکه تایپ نجیب بریتانیا سالمند است
6. Two of the robbers threatened to duff the witness up if he went to the police.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از راهزنان نیز تهدید کردند که اگر به پلیس مراجعه کنند حاضر است شاهد آن باشند
[ترجمه گوگل]دو نفر از سارقین تهدید کردند که اگر شاهد وی به پلیس بیاید شاهد آن خواهیم بود
7. Get off your duff and help me!
[ترجمه ترگمان]duff رو قطع کن و به من کمک کن
[ترجمه گوگل]خلوت خود را بیابید و به من کمک کنید!
8. Sometimes you have to take a duff job when you need the money.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات شما باید زمانی که به پول نیاز دارید یک کیک خوش مزه بردارید
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات شما باید زمانی که به پول نیاز دارید، کار خود را انجام دهید
9. Duff soon mastered the skills of radio produc-tion.
[ترجمه ترگمان]دف به زودی از مهارت های radio استفاده کرد
[ترجمه گوگل]داف به زودی مهارت های تولید رادیو را به دست گرفت
10. Duff is being groomed for the job of manager.
[ترجمه ترگمان]او در حال آماده سازی برای کار مدیر است
[ترجمه گوگل]داف به خاطر کار مدیر، پرورش می یابد
11. He sold me a duff radio.
[ترجمه پدرام] اون یه رادیوی بیخود بهم فروخت
[ترجمه ترگمان] اون یه رادیوی خونه داف رو بهم فروخت
[ترجمه گوگل]او یک رادیو را به من داد
12. Or after we followed the duff advice of a legal journalist in a newspaper?
[ترجمه ترگمان]و یا بعد از اینکه ما از یک روزنامه نگار قانونی در یک روزنامه پیروی کردیم؟
[ترجمه گوگل]یا پس از آن که ما یک روزنامه نگار حقوقی را در یک روزنامه دنبال کردیم؟
13. Except perhaps for Duff Cooper, who was the closest to the King, they were all against the morganatic proposal.
[ترجمه ترگمان]به غیر از داف کوپر که نزدیک ترین فرد به پادشاه بود، همه با این پیشنهاد مخالف بودند
[ترجمه گوگل]به جز شاید برای داف کوپر، که نزدیکترین پادشاه بود، همه آنها علیه پیشنهاد مورگانیتی بودند
14. I had just about run myself dry of duff funnies regarding the trusty Smith and Whatsaname.
[ترجمه ترگمان]من فقط می خواستم خودم را در حالی که در مورد اسمیت و Whatsaname قابل اعتمادی بودم خشک کنم
[ترجمه گوگل]من فقط در مورد خودم خالی از جادوهای دوف در مورد اعتماد اسمیت و Whatsaname بودم