1. stool sample
نمونه ی مدفوع
2. loose stool
مدفوع شل
3. usually a stool does not have a back
معمولا سه پایه پشتی ندارد.
4. he was hurt by the upset of the stool upon which he stood
واژگونی چارپایه ای که روی آن ایستاده بود موجب آسیب دیدن او شد.
5. He was perched on a bar stool, ordering a beer.
[ترجمه احمد] او در حال ادرار کردن درخواست آب جوش کرد
[ترجمه یزدان] او روی صندلی ۳ پایه نشته بود و یک ابجو سفارش داد
[ترجمه احمد یکم عقلی فک کن چطور در حال ادرار درخواست اب جوش کنه 😂😑] او روی چهارپایه بار نشسته بود و یک آبجو سفارش می داد.
[ترجمه ترگمان]روی چهارپایه ای نشسته بود و آبجو سفارش می داد
[ترجمه گوگل]او در مدفوع نوار نشسته بود، سفارش یک آبجو
6. The little dog jumped over the short stool.
[ترجمه 💛] سگ کوچک روی سه پایه پرید
[ترجمه ترگمان]سگ کوچک روی چهار پایه کوتاه پرید
[ترجمه گوگل]سگ کوچولو بیش از مدفوع کوتاه پرید
7. He sat on the stool, swinging his legs.
[ترجمه پینار] پسر روی چهارپایه نشست و پاهایش رو تکان داد
[ترجمه ترگمان]روی سه پایه نشست و پاهایش را تاب می داد
[ترجمه گوگل]او روی مدفوع نشسته و پاهای خود را چرخاند
8. He perched on a tall stool by the bar.
[ترجمه ترگمان]روی چهارپایه بلندی کنار بار نشسته بود
[ترجمه گوگل]او بر روی مدفوع قدامی توسط نوار نشسته است
9. She pulled up a stool next to me.
[ترجمه ترگمان]یک چهارپایه کنار من کشید
[ترجمه گوگل]او مدفوع کنار من کشید
10. He hooked his foot under the stool and dragged it over.
[ترجمه ترگمان]پایش را زیر چهارپایه قلاب کرد و آن را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او پای خود را تحت مدفوع قلاب کرد و آن را کشید
11. A stool had been jammed against the door.
[ترجمه ترگمان]یک چهارپایه مقابل در گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]مدفوع در برابر درب گیر کرده بود
12. He hitched himself onto the bar stool.
[ترجمه ترگمان]خود را روی چهارپایه بار انداخت
[ترجمه گوگل]او خود را بر روی مدفوع نوار گرفت
13. Gail hitched herself up onto the high stool.
[ترجمه ترگمان]گیل خودش رو روی چهارپایه بلند کرد
[ترجمه گوگل]گیل خود را در مدفوع بالا قرار داد
14. A young boy is standing on a stool, reaching for a cookie jar, and the stool is about to tip.
[ترجمه ترگمان]یک پسر جوان روی چهارپایه ایستاده است و دستش را دراز می کند تا یک ظرف کلوچه را بگیرد و چهار پایه هم در شرف انعام است
[ترجمه گوگل]یک پسر جوان در مدفوع ایستادن، برای یک کیک شیرینی پزی، و مدفوع در مورد نوک است
15. The stool had a torn, red plastic seat.
[ترجمه ترگمان]چهار پایه یک صندلی پلاستیکی پاره شده داشت
[ترجمه گوگل]مدفوع صندلی پلاستیکی پاره شده بود
16. He hoisted himself onto a high stool.
[ترجمه ترگمان]خود را روی چهارپایه بلند بالا کشید
[ترجمه گوگل]او خود را بر روی مدفوع بالا بالا برد
17. He brushed past, toppling her from her stool.
[ترجمه ترگمان]از کنار او گذشت و او را از روی چهارپایه بلند کرد
[ترجمه گوگل]او گذشته را ربود و از مدفوع او سرازیر شد