1. community life obligates us to follow certain rules and traditions
زندگی اجتماعی ما را ناچار به رعایت برخی مقررات و سنت ها می کند.
2. community of goods
داشتن کالا به طور مشترک
3. community of tastes
همانندی سلیقه ها
4. community property
(حقوق) دارایی مشترک (که در صورت متارکه بین طرفین بخش می شود)
5. community policing
(انگلیسی) کارکردن ماموران پلیس فقط در یک محله (به منظور این که اهل محل آنها را خوب بشناسند)،(امریکا) کمک مردم به شهربانی (پاسداری به صورت گروههای گشتی و غیره)
6. community service
1- کار برای مردم (که گاهی به جای زندان به مجرمین تکلیف می شود) 2- خدمات اجتماعی،کارهای عام المنفعه
7. biotic community
جامعه ی زیستی،هامه ی زیستی
8. the community chest
(امریکا) صندوق اعتبارات خیریه
9. a gated community
محله ی دروازه دار (که اشخاص متفرقه را راه نمی دهند)
10. tehran's international community
جامعه ی بین المللی ساکن تهران
11. i have never been in a community where happiness was so tangible
هرگز در جامعه ای نبوده ام که شادی آن چنین محسوس باشد.
12. to promote the sovereign good of the community
برای پیشبرد مصالح عالی جامعه
13. we will do what is best for the community
آنچه را که به صلاح اجتماع باشد انجام خواهیم داد.
14. They believe that the European Community needs a common foreign and security policy.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که جامعه اروپایی به سیاست خارجی و امنیتی مشترک نیاز دارد
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که جامعه اروپا نیاز به یک سیاست خارجی مشترک و امنیتی دارد
15. They wonder if their community is no longer insulated from big city problems.
[ترجمه ترگمان]آن ها ابراز شگفتی می کنند که آیا جامعه آن ها دیگر از مشکلات بزرگ شهر جدا نیست
[ترجمه گوگل]آنها تعجب می کنند که جامعه آنها دیگر از مسائل شهر بزرگ نیست
16. The local community was shocked by the murders.
[ترجمه ترگمان]جامعه محلی از این قتل ها شوکه شد
[ترجمه گوگل]جامعه محلی از قتل ها شوکه شد
17. The community is demanding a less aggressive style of policing.
[ترجمه ترگمان]جامعه خواستار سبک تهاجمی تری از سیاست گذاری است
[ترجمه گوگل]جامعه خواستار سبک تهاجمی پلیس است
18. The medical community continues to make progress in the fight against cancer.
[ترجمه ترگمان]جامعه پزشکی به پیشرفت در مبارزه با سرطان ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]جامعه پزشکی همچنان به پیشرفت در مبارزه با سرطان ادامه می دهد
19. The community has dwindled to a tenth of its former size in the last two years.
[ترجمه ترگمان]این جامعه در دو سال گذشته به یک دهم از اندازه سابقش کاهش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]این انجمن در دو سال گذشته به یک دهم اندازه سابق خود رسیده است
20. Community projects are being axed by hard-pressed social services departments.
[ترجمه ترگمان]پروژه های اجتماعی توسط دپارتمان های خدمات اجتماعی تحت فشار قرار داده می شوند
[ترجمه گوگل]پروژه های اجتماعی توسط ادارات خدمات اجتماعی تحت فشار قرار می گیرند
21. The whole community was astir when the news came that the enemy bombing would be restored.
[ترجمه ترگمان]وقتی خبر رسید که بمباران دشمن دوباره برقرار خواهد شد، کل جامعه به هیجان امده بود
[ترجمه گوگل]کل جامعه هنگامی که خبر آمد بمب گذاری دشمن را بازسازی کرد
22. The new arts centre will serve the whole community.
[ترجمه ترگمان]مرکز هنرهای جدید به کل جامعه خدمت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]مرکز هنرهای جدید به کل جامعه خدمت خواهد کرد
23. All members of the religious community keep these fasts.
[ترجمه ترگمان]همه اعضای جامعه مذهبی این روزه را روزه می گیرند
[ترجمه گوگل]همه اعضای جامعه مذهبی این پرونده ها را حفظ می کنند