1. Police used tear gas to disperse the demonstrators.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای متفرق کردن تظاهرکنندگان از گاز اشک آور استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از گاز اشک آور برای پراکنده شدن تظاهرکنندگان
2. Police used tear gas to disperse the crowd.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای متفرق کردن جمعیت از گاز اشک آور استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از گاز اشک آور برای پراکنده شدن جمعیت
3. Police used tear gas to disperse the crowds.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای متفرق کردن جمعیت از گاز اشک آور استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از گاز اشک آور برای پراکنده کردن جمعیت
4. Police fired shots and used teargas to disperse the demonstrators.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای متفرق کردن تظاهرکنندگان از گاز اشک آور استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پلیس عکس ها را اخراج کرد و از تیرارها برای تفرقه انداختن استفاده می کرد
5. Police moved in to disperse the crowd.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای متفرق کردن جمعیت حرکت کرد
[ترجمه گوگل]پلیس برای پراکنده شدن جمعیت حرکت کرد
6. The crowd slowly began to disperse.
[ترجمه ترگمان]جمعیت کم کم پراکنده شدند
[ترجمه گوگل]جمعیت به آرامی شروع به پراکنده شدن کرد
7. Troops fired live ammunition to disperse the crowd.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی برای متفرق کردن جمعیت مهمات جنگی شلیک کردند
[ترجمه گوگل]نیروهای زمینی به منظور پراکنده شدن جمعیت، مهمات زنده را اخراج کردند
8. Troops were brought in to disperse the demonstrators.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی برای متفرق کردن معترضان آورده شدند
[ترجمه گوگل]سربازان برای تظاهر کنندگان پراکنده شدند
9. Police were called to disperse the crowd.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای متفرق کردن جمعیت فراخوانده شد
[ترجمه گوگل]پلیس خواستار پراکنده شدن جمعیت بود
10. The intense currents disperse the sewage.
[ترجمه ترگمان]جریان های شدید فاضلاب را پراکنده می کنند
[ترجمه گوگل]جریانهای شدید فاضلاب را پراکنده می کنند
11. To decentralise and geographically disperse political and economic power.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ جغرافیایی، قدرت سیاسی و سیاسی را پراکنده می کند
[ترجمه گوگل]عدم تمرکز و جغرافیایی قدرت سیاسی و اقتصادی را پراکنده می کند
12. Police used tear-gas, electric batons and sticks to disperse the crowds, arresting 20.
[ترجمه ترگمان]پلیس از گاز اشک آور، باتوم برقی و چوب برای متفرق کردن جمعیت استفاده کرد و ۲۰ تن را دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از بتونی های الکتریکی، الکتریکی و چوب برای پراکنده کردن جمعیت، دستگیری 20
13. The cumulus cells will disperse gradually to release the enclosed eggs over the next 2-4 min.
[ترجمه ترگمان]سلول های cumulus به تدریج پراکنده می شوند تا تخم های بسته را در طول ۲ تا ۴ دقیقه بعد آزاد کنند
[ترجمه گوگل]سلولهای کومولوس به تدریج پراکنده خواهند شد تا تخم های محصور را در عرض 4 تا 4 دقیقه بعدی آزاد کنند
14. The arrival of armed police made the students disperse.
[ترجمه ترگمان]ورود پلیس مسلح باعث پراکنده شدن دانشجویان شد
[ترجمه گوگل]ورود پلیس مسلح دانشجویان را پراکنده کرد