کلمه جو
صفحه اصلی

bittern


معنی : بوتیمار، تلخابه
معانی دیگر : (عامیانه) کسی که هرگز نومید نمی شود و به کار (مبارزه و غیره) ادامه می دهد، سخت جان، (جانورشناسی) بوتیمار (botaurinae ـ نر انواع جنس botaurus آن صدای ترقه مانندی می کند)، غم خورک، (آب تلخی که پس از تبلور نمک دریا باقی می ماند) تلخابه

انگلیسی به فارسی

بوتیمار، تلخابه


قهوهای مایل به زرد، بوتیمار، تلخابه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of several herons, known for the booming cry of the male.
اسم ( noun )
• : تعریف: a bitter solution of bromides, iodides, and other salts that remains after sodium chloride has been crystallized out of sea water or brine.

• any of a number of brown herons which live in marshes (found in europe and north america)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تلخآب
[خاک شناسی] تلخاب

مترادف و متضاد

بوتیمار (اسم)
bittern

تلخابه (اسم)
bittern

جملات نمونه

1. Bittern numbers fluctuate from year to year and a severe winter hits them hard.
[ترجمه ترگمان]تعداد بی ترن از یک سال تا سال دیگر نوسان دارد و زمستانی سخت آن ها را سخت تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]اعداد بتمن از سال به سال متغیر هستند و زمستان شدید آنها را سخت می کند

2. Bittern Brook fishing well for chub and roach.
[ترجمه ترگمان]بیگ بی ترن برای صید ماهی و ماهی گیری خوب ماهیگیری میکنه
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلا بروک برای چوپ و قارچ خوب است

3. Owing to the concentration of the salt in bittern is relatively high, salt particles deposit on the surface of the sample.
[ترجمه ترگمان]به علت غلظت نمک در bittern نسبتا بالا است، ذرات نمک بر روی سطح نمونه رسوب می کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به غلظت نمک در بتمن نسبتا بالا است، ذرات نمک بر روی سطح نمونه قرار می گیرند

4. If use cheap bittern pink to make raw material, short of this effect.
[ترجمه ترگمان]اگر از bittern ارزان برای ساخت مواد خام استفاده کنید، این اثر کوتاه است
[ترجمه گوگل]اگر از روغن نارگیل ارزان برای تولید مواد خام استفاده کنید، از این اثر کوتاهتر است

5. But the cormorant and the bittern shall possess it; the owl also and the raven shall dwell in it: and he shall stretch out upon it the line of confusion, and the stones of emptiness.
[ترجمه ترگمان]اما مرغ ماهی خوار و the آن را تصاحب خواهند کرد، جغد نیز در آن ساکن خواهد شد؛ و او در آن نقطه هرج ومرج خواهد بود و سنگ ها خالی خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما باقیمانده و بذر باید آن را داشته باشند؛ همچنین جغد و غلاف نیز در آن ساکن خواهند بود و او باید از خطای سردرگمی و سنگهای تنگی نفوذ کند

6. The duck with good bittern puts on the fire and smokes and bakes repeatedly slowly with the refined rape oil, until the skin oozes out the butter.
[ترجمه ترگمان]اردک با bittern خوب آتش را روشن می کند و سیگار می کشد و چندین بار با روغن مورد تجاوز تصحیح می کند، تا وقتی که پوست کره را تمیز می کند
[ترجمه گوگل]اردک با بتمن خوب روی آتش سوزانده می شود و سیگار می کشد و به طور مرتب با روغن تجاوز شده تصفیه شده، تا زمانی که پوست کره را از بین ببرد، کور می شود

7. And the plan of bittern replaced salt was put forward.
[ترجمه ترگمان]و طرح of جایگزین نمک شد
[ترجمه گوگل]و طرح پلاتون جایگزین نمک شد

8. The Great Bittern would be a very early record, according to the "Avifauna of HK", the earliest autumn record was 12th September 1987!
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش \"Avifauna of HK\"، اولین رکورد پاییزی در ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۷، یک رکورد بسیار ابتدایی خواهد بود
[ترجمه گوگل]با توجه به 'Avifauna of HK'، Bittern بزرگ می تواند یک رکورد بسیار اولیه باشد، اولین رکورد پاییز در 12 سپتامبر 1987 بود!

9. Mineral products has oil, natural gas, bittern, alluvial gold to wait.
[ترجمه ترگمان]محصولات معدنی عبارتند از نفت، گاز طبیعی، bittern، alluvial طلا
[ترجمه گوگل]محصولات معدنی نفت، گاز طبیعی، بتمن، آلیوال طلا برای صبر کردن است

10. Of darling before bittern has 0. 8 centimeters only, can you affect his body growth?
[ترجمه ترگمان]عزیزم، قبل از اینکه bittern ۰ داشته باشد ۸ سانتی متر تنها می توانید بر رشد بدن او تاثیر بگذارید؟
[ترجمه گوگل]از عزیزم قبل از بذر فقط 0 8 سانتی متر است، آیا می توانید بر رشد بدن خود تاثیر بگذارید؟

11. His wife drank bittern, a bitter liquid that many farmers keep on hand to solidify soy milk for tofu. "When I found her, she was lying on this bed, with a bowl by her side, " Sun recalled.
[ترجمه ترگمان]همسرش bittern را نوشید، مایعی تلخ که بسیاری از کشاورزان در حالی که شیر سویا را برای خوردن پنیر سویا نگه می دارند، او روی این تخت خواب دراز کشیده بود و یک کاسه در کنارش قرار داشت
[ترجمه گوگل]همسرش مشغول خوردن تلخ، یک مایع تلخ است که بسیاری از کشاورزان برای حفظ تنش شیر سویا برای توفو در دست دارند 'هنگامی که من او را پیدا کردم، او در این تخت دروغ گفت، با یک کاسه در کنار او،' سان یادآوری کرد

12. Concern for the bittern in the 1990s led to an intensive species-recovery programme, with research and habitat improvement and creation playing major roles.
[ترجمه ترگمان]نگرانی برای the در دهه ۱۹۹۰ منجر به یک برنامه فشرده بهبود گونه ها شد، با تحقیق و بهبود زیستگاه و ایجاد نقش های اصلی
[ترجمه گوگل]نگرانی برای بتمن در دهه 1990 منجر به برنامه ای برای بهبود بخشیدن به گونه های مختلف شد، که با تحقیق و بهبود زیستگاه و ایجاد نقش های اصلی نقش داشت

13. The bittern was common in west and central Europe until the 19th century.
[ترجمه ترگمان]The در غرب و اروپای مرکزی تا قرن نوزدهم معمول بود
[ترجمه گوگل]بتمن تا قرن 19 در غرب و مرکزی اروپا رایج بود

14. Britain's loudest bird, the bittern, has had its best year since records began with scientists tracking more than 100 breeding males belting out their distinctive booming call.
[ترجمه ترگمان]بلندترین پرنده بریتانیا، یعنی bittern، بهترین سال خود را از زمان شروع به کار با دانشمندانی آغاز کرده است که بیش از ۱۰۰ نفر از مردان پرورش نژاد را با صدای بلند و پر رونق خود هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]پرطرفدارترین پرنده در انگلستان، بتمن، سالیان سال است که از رکوردها با دانشمندان ردیابی شده است که بیش از 100 پرورش مردانه را انجام می دهند

پیشنهاد کاربران

bittern ( شیمی )
واژه مصوب: تلخابه
تعریف: آب تغلیظ شدۀ دریا یا شوراب حاوی برمیدها و نمک های منیزیم و کلسیم که سدیم کلرید آن گرفته شده باشد


کلمات دیگر: