کلمه جو
صفحه اصلی

annunciate


بشارت، خبر خوش، اعلام، مژده، ایتوک، نوید، بشارت دادن، مژده دادن، ایتوک دادن، نوید دادن، اگهی دادن، خبردادن

انگلیسی به فارسی

بشارت دادن، مژده دادن، خبر خوش دادن، نوید دادن


رجوع شود به: announce


اعلامیه


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: annunciates, annunciating, annunciated
مشتقات: annunciatory (adj.)
• : تعریف: to announce.

• declare, announce

جملات نمونه

1. Come after Oriental new moon, see the longlived person draws near outside anxiety door, those who ask, say: "Annunciate is stuck piece, do not put me. "
[ترجمه ترگمان]پس از ماه جدید شرقی بیایید ببینیم که فرد longlived نزدیک در اضطراب بیرون کشیده می شود، کسانی که می پرسند: \" Annunciate یک تکه است، مرا put \"
[ترجمه گوگل]بیا بعد از ماه رمضان شرقی، یک فرد طولانی مدت را در نزدیکی بیرون درب اضطراب بیاندازید، آنهایی که از او می پرسند، می گویند: 'آزار و اذیت یک قطعه گیرنده است، مرا نپوشانید '

2. Before paragraph time, this supermarket sticks annunciate to say.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که پاراگراف، این سوپرمارکت بخواهد بگوید
[ترجمه گوگل]قبل از زمان پاراگراف، این سوپرمارکت می گوید روزی می گوید

3. They monitor and annunciate faults so economically they eliminate the need for a separate coil monitor relay or system voltage monitor.
[ترجمه ترگمان]آن ها خطاهایی را کنترل و کنترل می کنند، بنابراین از نظر اقتصادی، نیاز به یک سیم پیچ کنترلی مجزا یا نمایشگر ولتاژ سیستم را از بین می برند
[ترجمه گوگل]آنها نظارت و تصادفات را به طور اقتصادی از بین می برند و نیاز به یک رله مانیتور کویل جداگانه یا مانیتور ولتاژ سیستم را از بین می برند

4. People court can stick an annunciate subpoena the accused.
[ترجمه ترگمان]دادگاه مردمی می تواند احضاریه صادر شده را صادر کند
[ترجمه گوگل]دادگاه های مردمی می توانند یک دادرسی متهم را متهم کنند

5. Allegedly, annunciate is stuck tide is like reputably after going out, get the affirmation of star association.
[ترجمه ترگمان]علی الظاهر، annunciate پس از بیرون رفتن از اینجا مانند reputably است و تایید انجمن ستاره را به دست آورد
[ترجمه گوگل]ادعا می کند که هفتاد ساله است و به همین ترتیب، پس از خروج، به تأیید انجمن ستاره می رسد

6. But arrived 2000 when, walk into an Internet bar casually, computer screen is right the penguin figure annunciate that next horn blink ceaselessly is worn QQ already on the pace drive.
[ترجمه ترگمان]اما از سال ۲۰۰۰ هنگامی که در یک نوار اینترنتی به طور تصادفی قدم می زنید، صفحه کامپیوتر درست همان penguin است که penguin در آن به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]اما سال 2000 زمانی که به طور معمول به اینترنت متصل می شود، صفحه نمایش کامپیوتر درست است، چهره پنگوئن اعلام می کند که شاخ بعدی به طور ناگهانی چشمک می زند QQ در حال حاضر در حال حرکت است

7. And I practiced very, very hard by myself, standing in front of a mirror, trying to annunciate without contorting my face.
[ترجمه ترگمان]و من خیلی خیلی سخت تمرین کردم، خودم را جلوی آینه ایستاده بودم و سعی می کردم بدون اینکه صورت خودم را عوض کنم از نظر پنهان شوم
[ترجمه گوگل]و من خودم خیلی سخت تلاش کردم، ایستادن در مقابل یک آینه، تلاش کردم بدون اینکه مانع از چهره من شود

8. A travel that wash a car is stuck gave a piece of annunciate to say, they provide favourable service for red car.
[ترجمه ترگمان]سفری که یک اتومبیل را می شوید یک تکه از annunciate به آن داده می شود تا بگوید، آن ها سرویس مساعدی را برای ماشین قرمز فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]یک سفر که ماشین را شستشو داده است، به یک قطعه ای از اعلامیه ها اشاره کرد، آنها خدمات مطلوب برای ماشین قرمز ارائه می دهند

9. Internet bar doorway is sticking a piece of marked annunciate : This Internet bar is about to shut because of policy consideration, sell old computer and fittings.
[ترجمه ترگمان]در چارچوب نوار اینترنت تکه ای از annunciate علامت گذاری شده وجود دارد: این نوار اینترنتی به دلیل توجه به سیاست، فروش کامپیوتر و قطعات قدیمی در حال بسته شدن است
[ترجمه گوگل]درب ورودی اینترنت یک قطعه مشخص نشانه گذاری است: این نوار اینترنت به دلیل در نظر گرفتن سیاست بسته است، فروش کامپیوتر و لوازم قدیمی است


کلمات دیگر: