کلمه جو
صفحه اصلی

wheels within wheels


کنش و واکنش عوامل متعدد و مخفی در یک امر

انگلیسی به انگلیسی

• concealed motives, hidden motives

جملات نمونه

1. There are wheels within wheels in this organization-you never really know what is going on.
[ترجمه ترگمان]در این سازمان چرخ ها وجود دارند - شما هرگز نمی دانید که چه اتفاقی در حال رخ دادن است
[ترجمه گوگل]چرخ های چرخ در این سازمان وجود دارد - شما هرگز نمی دانید که چه اتفاقی می افتد

2. Whether it flows as sand or turns on wheels within wheels, time escapes irretrievably, while we watch.
[ترجمه ترگمان]چه به اندازه شن جریان داشته باشد یا روی چرخ ها چرخ بزند، زمان به کلی از بین می رود، در حالی که ما تماشا می کنیم
[ترجمه گوگل]این که آیا آن را به عنوان شن و ماسه چرخانده می شود یا چرخ های چرخ در چرخ ها چرخانده می شود، زمان فرار می کند بی نهایت، در حالی که ما تماشا

3. For there existed wheels within wheels within wheels.
[ترجمه ترگمان]زیرا در میان چرخ ها چرخ و چرخ وجود داشت
[ترجمه گوگل]برای چرخ های موجود در داخل چرخ ها در داخل چرخ وجود دارد

4. The wheels within wheels began to turn, and efforts were made to have the sentence reduced.
[ترجمه ترگمان]چرخ ها و چرخ ها شروع به چرخیدن کردند و تلاش کردند که حکم کاهش یابد
[ترجمه گوگل]چرخ ها در چرخ ها شروع به چرخش کردند و تلاش برای کاهش حکم انجام شد

5. I know him quite well, and there are wheels within wheels.
[ترجمه ترگمان]من او را خوب می شناسم و چرخ ها درون چرخ هستند
[ترجمه گوگل]او را به خوبی می شناسم و در چرخ ها وجود دارد

6. Our culture is more complex than he knows. Wheels within wheels.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ ما پیچیده تر از آن چیزی است که او می داند چرخ ها در چرخ ها می چرخند
[ترجمه گوگل]فرهنگ ما پیچیده تر از آنچه می داند چرخ در داخل چرخ

7. There are wheels within wheels.
[ترجمه ترگمان]چرخ ها درون چرخ هستند
[ترجمه گوگل]چرخ ها در داخل چرخ وجود دارد

8. He knows one of the manager's assistants, and there are wheels within wheels.
[ترجمه ترگمان]او یکی از دستیاره ای مدیر را می شناسد و چرخ ها درون چرخ هستند
[ترجمه گوگل]او یکی از دستیاران مدیر را می داند و چرخ هایی در چرخ ها وجود دارد

9. The story became larger as time went on, with wheels within wheels.
[ترجمه ترگمان]این داستان زمانی بزرگ تر شد که زمان می گذشت و چرخ ها روی چرخ ها چرخ می زدند
[ترجمه گوگل]این داستان زمانی بزرگتر شد که چرخ ها در چرخ ها بود

پیشنهاد کاربران

کاسه ای زیر نیم کاسه هست. . .


کلمات دیگر: