کلمه جو
صفحه اصلی

wicker basket

انگلیسی به انگلیسی

• basket made out of twigs woven together

جملات نمونه

1. Yes B: Nude tramp carrying wicker basket 5 V: More information on the hover mower.
[ترجمه ترگمان]بله، مرد ولگرد لختی سبد پنجم: اطلاعات بیشتری روی ماشین چمن زنی
[ترجمه گوگل]بله B برهنه برهنه حمل سبد ترمه 5 وات اطلاعات بیشتر در مورد موشک شناور شناور

2. Nobody asked her what was in the wicker basket she had put under the seat.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از او نپرسید که در سبدی قرار دارد که زیر صندلی گذاشته بود
[ترجمه گوگل]هیچ کس از او پرسید که در سبد جلیقه ای که او زیر صندلی قرار داده بود چه چیزی بود

3. There's a wicker basket in the middle of the table and plates and glasses and stuff on the table.
[ترجمه ترگمان]یک سبد حصیری در وسط میز و بشقاب و وسایل روی میز هست
[ترجمه گوگل]یک سبد ضخیم در وسط میز و صفحات و عینک و چیزهای روی میز وجود دارد

4. The toboggan consists of a wide wicker basket with a cushioned seat, set on wooden runners.
[ترجمه ترگمان]The شامل یک سبد بزرگ حصیری با یک صندلی راحتی است که روی runners چوبی تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]تبره شامل یک سبد وحشی گسترده ای با صندلی های کمربند، بر روی دوچرخه های چوبی است

5. I collected the eggs in a large wicker basket, which could hold several dozen.
[ترجمه ترگمان]من تخم مرغ ها را در سبدی بزرگ حصیری جمع کردم که می توانست چندین جین را نگه دارد
[ترجمه گوگل]تخم مرغ ها را در یک سبد وحشی بزرگ جمع آوری کردم که می توانست چندین دهان را نگه دارد

6. A wicker basket, especially one used by anglers for carrying fish.
[ترجمه ترگمان]یک سبد حصیری مخصوص حمل ماهی برای حمل ماهی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک سبد وحشی، به ویژه یک ماهیگیر برای حمل ماهی استفاده می شود

7. A wicker basket anglers for carrying fish.
[ترجمه ترگمان] یه سبد چوبی برای حمل ماهی
[ترجمه گوگل]ماهیگیران سبد ترمه برای حمل ماهی

8. Along with mother's wicker basket, I returned to the times of youth, youngster and childhood.
[ترجمه ترگمان]به همراه سبد حصیری مادر به دوران جوانی و کود کیش بازگشت
[ترجمه گوگل]همراه با سبد تر و تمیز مادر، من به زمان جوانان، جوان و دوران کودکی برگشتم

9. A cylindrical wicker basket filled with earth and stones, formerly used in building fortifications.
[ترجمه ترگمان]یک سبد حصیری استوانه ای پر از زمین و سنگ، که قبلا در ساخت استحکامات به کار می رفت
[ترجمه گوگل]سبد وحشی استوانه ای پر از زمین و سنگ، که قبلا در ساخت و سازهای ارتفاعی استفاده می شود

10. Mother carried the wicker basket and searched those rice panicles under the sky up and down.
[ترجمه ترگمان]مادر سبد حصیری را حمل می کرد و زیر آسمان و پایین و پایین آن را جستجو می کرد
[ترجمه گوگل]مادر مادربزرگ ویلا را حمل می کرد و این پیتسل برنج را زیر آسمان بالا و پایین می جست

11. The T-shaped traditional cape not only stops the wicker basket always worn on the back from chaffing, but also symbolizes the heavens.
[ترجمه ترگمان]شنل سنتی T شکل نه تنها سبد حصیری را متوقف می کند که همیشه از دست انداختن بر پشتش پوشیده می شود، اما نماد آسمان نیز هست
[ترجمه گوگل]کپسول های سنتی شکل T نه تنها سبد ترکه را که همیشه از پشت چسبیده است، متوقف می کند، بلکه آسمان را نیز نماد می دهد

12. Louise walked ahead of him up the path carrying the pie in a wicker basket.
[ترجمه ترگمان]لوئیز در حالی که پای خود را در سبدی حصیری حمل می کرد پیشاپیش او راه می رفت
[ترجمه گوگل]لوئیس پیشتر از او راه را برای حمل پای در یک سبد وحشی راه می رفت

13. Tuan Ti Fo stood there for some time, staring at the door, the wicker basket resting lightly in his hand.
[ترجمه ترگمان]تی تی - تی - تی - تو رو خدا یه مدتی اونجا وایساده بود و به در خیره شده بود
[ترجمه گوگل]Tuan Ti Fo برای مدت زمان زیادی در آنجا ایستاده بود، در حال تماشای درب، سبد ترکه ای است که به آرامی در دستش استراحت می کند

14. She looked for him in the oven, the fridge,[Sentence dictionary] the wicker basket that held wastepaper beside her desk.
[ترجمه ترگمان]او به دنبال او در اجاق، یخچال، یک سبد حصیری که سطل اشغال را کنار میزش نگه داشته بود، نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او برای او در اجاق، یخچال، [فرهنگ لغت حکم] به دنبال او سبد ترکه که برگ کاغذ را کنار میز خود نگه داشت

15. Mitch, his black and white terrier, was asleep in a wicker basket on the floor.
[ترجمه ترگمان]میچ، terrier سیاه و سفید او در سبدی حصیری روی زمین به خواب رفته بود
[ترجمه گوگل]میچ، تریر سیاه و سفید او، در یک سبد وحشی در کف خواب بود

پیشنهاد کاربران

سبد حصیری


کلمات دیگر: