کلمه جو
صفحه اصلی

unobtainable


(adjective) بدست نیآمدنی، نایافتنی، غیر قابل حصول، نامیسر

انگلیسی به فارسی

بدست نیآمدنی،نایافتنی،غیر قابل حصول،نامیسر


غیرقابل دسترس است


انگلیسی به انگلیسی

• cannot be obtained
if something is unobtainable, you cannot get it.

صفت ( adjective )
• : تعریف: not able to be obtained; unable to be procured or acquired.
متضاد: obtainable

- I made many calls, but the information was unobtainable.
[ترجمه ترگمان] ، چندتا تماس گرفتم ولی این اطلاعات دست نیافتنی بود
[ترجمه گوگل] تماس های بسیاری انجام دادم اما اطلاعات غیر قابل دسترسی بود

جملات نمونه

1. Fresh fruit was unobtainable in the winter.
[ترجمه ترگمان]میوه تازه در زمستان unobtainable شده بود
[ترجمه گوگل]میوه های تازه در زمستان غیر قابل دسترس بود

2. Unfortunately, it is unobtainable in most shops.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، در اغلب فروشگاه ها unobtainable وجود دارد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، در اکثر مغازه ها قابل دسترس نیست

3. Tickets seem unobtainable to the ordinary mortal.
[ترجمه ترگمان]بلیت ها، دست نیافتنی به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]بلیط به نظر می رسد غیر قابل دسترسی به مرگ طبیعی است

4. Fish was unobtainable in certain sections of Tokyo.
[ترجمه ترگمان]ماهی ها در بخش های ویژه ای از توکیو unobtainable بودند
[ترجمه گوگل]ماهی در بخش های خاصی از توکیو غیرقابل دسترس بود

5. If you set unobtainable objectives you will be seen to have failed even if you do a wonderful job.
[ترجمه ترگمان]اگر شما اهداف unobtainable را تنظیم کنید، حتی اگر کار فوق العاده ای انجام دهید، دیده خواهید شد
[ترجمه گوگل]اگر اهداف غیر قابل دستیابی را تعیین کرده اید، حتی اگر کار فوق العاده ای انجام داده اید، متوجه خواهید شد

6. Two tickets for the award ceremony otherwise unobtainable at so late a date-were delivered to their room.
[ترجمه ترگمان]دو بلیط برای مراسم اعطای جایزه در غیر این صورت در این اواخر روز به روز به اتاق آن ها تحویل داده شد
[ترجمه گوگل]دو بلیط برای مراسم تحویل در غیر این صورت در اواخر تاریخ، به اتاق خود تحویل داده شد

7. The real problems arose when that something was unobtainable.
[ترجمه ترگمان]مشکلات واقعی وقتی بوجود آمد که چیزی غیر عادی بود
[ترجمه گوگل]مشکلات واقعی هنگامی بوجود آمد که چیزی غیر قابل دستیابی بود

8. Good apartments to rent had become almost unobtainable.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان خوب تقریبا unobtainable بود
[ترجمه گوگل]آپارتمان های خوب برای اجاره تقریبا غیرقابل دسترس بود

9. Fresh fruit is unobtainable at certain times of the year.
[ترجمه ترگمان]میوه تازه در زمان های خاصی از سال unobtainable شده است
[ترجمه گوگل]میوه های تازه در زمان های خاصی از زمان قابل دسترس نیستند

10. Many of the items were unobtainable.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این موارد unobtainable بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از موارد غیر قابل دسترسی بودند

11. Ludovico called exuberantly for champagne but it was unobtainable, so he settled for a sweet fizzy wine instead.
[ترجمه ترگمان]Ludovico زیادی برای شامپاین سرو صدا می کرد، اما دست نیافتنی بود، بنابراین به جای آن، برای یک شراب شیرین fizzy جا گرفت
[ترجمه گوگل]Ludovico به طرز شگفت انگیزی به نام شامپاین صحبت کرد، اما آن را غیر قابل دسترس بود، به طوری که او برای یک شراب شیرین شیرین جای داد

12. But Hegarty has rivals for this seemingly unobtainable Colleen.
[ترجمه ترگمان]اما Hegarty برای این Colleen به ظاهر unobtainable، رقیب دارد
[ترجمه گوگل]اما هگارتای برای این Colleen به ظاهر غیر قابل دسترس رقبا است

13. Salt is very dear, and sometimes even unobtainable.
[ترجمه ترگمان]Salt خیلی عزیز و حتی دست نیافتنی است
[ترجمه گوگل]نمک بسیار عزیز و گاه حتی غیرقابل دسترس است

14. It is an unobtainable achievement to which each runner aspires, but only the best succeed.
[ترجمه ترگمان]این یک دستاورد unobtainable است که هر دونده مشتاق آن است، اما تنها بهترین موفقیت است
[ترجمه گوگل]این دستاوردی غیر قابل دستیابی است که هر دونده می خواهد، اما تنها بهترین موفقیت است

15. For many, retirement an unobtainable dream.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از افراد، بازنشستگی رویای unobtainable است
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از بازنشستگان یک رویا غیر قابل دسترسی است

پیشنهاد کاربران

دست نیافتنی


کلمات دیگر: