کلمه جو
صفحه اصلی

wiccan

انگلیسی به انگلیسی

• one who belongs to the wiccan religion (neo-pagan polytheistic religion)

جملات نمونه

1. Yet if any Wiccan works willingly for the good of the Craft, or for their brothers and sisters without pay, then it is to their greatest honor.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، اگر کسی با کمال میل برای خیر صنایع دستی کار کند، یا برای برادران و خواهران خود بدون حقوق کار کند، پس بزرگ ترین مایه افتخار آنان خواهد بود
[ترجمه گوگل]با این حال اگر هر ویکن به طور خیرخواهانه برای خیر صنایع دستی و یا برای برادران و خواهران خود بدون پرداختن کار کند، پس به عالی ترین افتخار آنهاست

2. According to Wiccan rituals, placing holly or other greens in the shape of a circle or wreath accentuated its magical power.
[ترجمه ترگمان]با توجه به مراسم Wiccan، قرار دادن درخت راج یا دیگر سبزی به شکل دایره یا حلقه گل، قدرت جادویی خود را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]طبق آیین های ویکن، قرار دادن گل سرخ یا سبزی های دیگر به شکل یک دایره یا تاج گل، قدرت جادویی خود را برجسته می کند

3. For it is the Old Law that each Wiccan may join the Circle of their choice, yet their energy should not be divided between two or more Temples .
[ترجمه ترگمان]زیرا قانون قدیمی است که هر فرد ممکن است به حلقه انتخاب خود بپیوندد، با این حال انرژی آن ها نباید بین دو یا چند معبد تقسیم شود
[ترجمه گوگل]برای این قانون قدیمی است که هر ویکان می تواند به دایره انتخاب خود بپیوندد، اما انرژی خود را نباید میان دو یا چند معابد تقسیم کرد

4. Conway offers a comprehensive overview of Wiccan philosophy and tenets and provides a useful primer for practicing Wicca as a spiritual guide.
[ترجمه ترگمان]کانوی یک مرور جامع از فلسفه و اصول را ارایه می دهد و یک پرایمر مفید برای تمرین Wicca به عنوان یک راهنمای معنوی ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]کنوی یک مروری جامع از فلسفه و قافیه ویکن ارائه می دهد و یک آغازگر مفید برای تمرین ویکا به عنوان راهنمای معنوی است

5. Buddhism, Judaism, Christianity, Islam, Baha'i, and Wiccan (among others) teach the importance of setting aside a period of time for rest.
[ترجمه ترگمان]مذهب بودا، یهودیت، مسیحیت، اسلام، بها i و Wiccan (در میان دیگران)اهمیت تنظیم یک دوره زمانی برای استراحت را می آموزند
[ترجمه گوگل]بودیسم، یهودیت، مسیحیت، اسلام، بهائی و ویکان (از جمله دیگران) به اهمیت دور انداختن یک دوره زمان برای استراحت یاد می کنند

6. Dan: Well, I'm actually a Wiccan .
[ترجمه ترگمان] خب، من واقعا \"Wiccan\" هستم
[ترجمه گوگل]دن، خب، من در واقع ویکن هستم

7. Many Wiccan also use crystals, both for their natural beauty and for their spiritual power.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از Wiccan نیز از کریستال ها، هم برای زیبایی طبیعی خود و هم برای قدرت معنوی خود استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از ویکان همچنین از کریستال ها استفاده می کنند، هم برای زیبایی طبیعی خود و هم برای قدرت معنوی آنها

8. Similarly, mistletoe, when used in the casting of Wiccan or Druidic spells, could render a woman helpless and open to sexual exploitation.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، داروش که هنگام استفاده از طلسم Wiccan یا Druidic به کار می رود می تواند یک زن را ناتوان کرده و برای سو استفاده جنسی باز کند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، در هنگام ریختن جادوگران ویکن یا داریید، عصا می تواند یک زن را بی نظیر و به استثمار جنسی باز کند

9. Certain Wiccan mythology holds that Wicca has come down from the stone age, surviving persecution in secret covens for hundreds of years.
[ترجمه ترگمان]بعضی از اساطیر Wiccan ادعا می کنند که Wicca از عصر سنگ پایین آمده است و در خفا به مدت صدها سال تحت تعقیب قرار دارد
[ترجمه گوگل]برخی از اسطوره های ویکن معتقدند ویکا از سن سنگی رسیده است و صدها سال باقی مانده است که آزار و اذیت در افراد مخفی صورت می گیرد

10. Some ritual items are common to almost every Wiccan tradition, such as the athame (ritual knife) and chalice (ritual cup).
[ترجمه ترگمان]برخی از موارد سنتی، تقریبا در هر سنت Wiccan، مانند the (چاقو مراسم مذهبی)و پیاله (جام مراسم مذهبی)رایج است
[ترجمه گوگل]برخی از آیتم های آیینی برای تقریبا هر سنت ویککان، مانند آهام (چاقو مراسم) و چای (جام آستین) رایج هستند

11. Dancing In A Wiccan Wonderland!
[ترجمه ترگمان]رقص در سرزمین عجایب
[ترجمه گوگل]رقص در سرزمین عجایب ویکان!

12. Dancing in a Wiccan Wonderland.
[ترجمه ترگمان] رقص در سرزمین عجایب
[ترجمه گوگل]رقص در سرزمین عجایب ویکن

13. I think those who dance round the moon to Wiccan goddesses have tapped a profound and liberating tradition.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم آن هایی که دور ماه می چرخند به Wiccan الهه با یک سنت عمیق و آزاد برخورد کرده اند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم کسانی که در طول ماه به الهه های ویکان می پیوندند، یک سنت عمیق و آزادی بخش را فرا گرفته اند

14. The following is an example of one process a Wiccan might use to achieve a goal with meditation.
[ترجمه ترگمان]در زیر یک مثال از یک فرآیند وجود دارد که Wiccan ممکن است برای رسیدن به هدف خود با مدیتیشن از آن استفاده کند
[ترجمه گوگل]مثال زیر یک فرایند است که ویکن ممکن است برای رسیدن به یک هدف با مدیتیشن استفاده کند

پیشنهاد کاربران

ویکان ها یک گروه جادوگری هستند که بهتره ویکان ترجمه بشه.


کلمات دیگر: