1. a picnic table
میز پیک نیک
2. a picnic to bring the whole family together
یک پیک نیک برای دور هم جمع کردن همه ی فامیل
3. a sunday picnic
پیک نیک روز یکشنبه
4. there's a picnic tomorrow, so i am praying for a sunny day
فردا روز پیک نیک است،خدا کند هوا آفتابی باشد.
5. a nest of picnic plates
یک دست بشقاب پیک نیک (که در درون هم جا می گیرند)
6. come to the picnic and wear casual clothes
به پیک نیک بیا و لباس راحت و خودمانی (آسودوار) بپوش.
7. rain spoiled the picnic
باران پیک نیک را به هم زد.
8. dress informally for the picnic
برای پیک نیک لباس راحت (غیر رسمی) بپوش.
9. practical clothing for a picnic
لباس مناسب پیک نیک
10. the students voted our picnic a success
شاگردان نظر دادند که پیک نیک ما موفقیت آمیز بود.
11. to go on a picnic
پیک نیک رفتن
12. they all went to the picnic and i was left holding the baby
آنها همه به پیک نیک رفتند و همه ی کارها را به عهده ی من گذاشتند.
13. working in a mine is no picnic
کار کردن در معدن آسان نیست.
14. we had a neat time at the picnic
در پیک نیک خیلی به ما خوش گذشت.
15. weather permitting we will go to a picnic tomorrow
اگر هوا خوب باشد فردا پیک نیک خواهیم رفت.
16. he seemed to be enjoying herself at the picnic
ظاهرا در پیک نیک به او خوش گذشت.
17. if it rains, then there will be no picnic
اگر باران بیاید (در آن صورت) پیک نیک به هم خواهد خورد.
18. we will go to the park and take a picnic with us
به پارک می رویم و غذای پیک نیکی همراه خود می بریم.
19. Bees were buzzing around the picnic tables.
[ترجمه ترگمان]زنبوری از دور میزه ای پیک نیک وزوز می کردند
[ترجمه گوگل]زنبورها در اطراف جداول پیک نیک آواز خواندند
20. Find level ground for the picnic table.
[ترجمه ترگمان]سطح سطح را برای میز پیک نیک پیدا کنید
[ترجمه گوگل]سطح زمین را برای میز پیک نیک پیدا کنید
21. Plans for our picnic are shaping up very well.
[ترجمه ترگمان]نقشه ها برای پیکنیک ما داره خیلی خوب تشکیل می شه
[ترجمه گوگل]طرح های پیک نیک ما خیلی خوب شکل می گیرد
22. I'll provide food for the picnic.
[ترجمه ترگمان]من برای گردش غذا درست می کنم
[ترجمه گوگل]من برای پیک نیک غذا می خورم
23. Children went on a picnic and frolicked in a field.
[ترجمه ترگمان]بچه ها به گردش و تفریح در یک مزرعه می رفتند
[ترجمه گوگل]بچه ها در یک پیک نیک رفتند و در یک میدان فریاد کشیدند
24. Please do not leave litter after your picnic.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم بعد از پیک نیک تو رو ترک نکن
[ترجمه گوگل]لطفا پس از پیک نیک خود را پس نگذارید
25. We went for a picnic on Saturday.
[ترجمه ترگمان]شنبه رفتیم پیکنیک
[ترجمه گوگل]ما روز شنبه برای یک پیک نیک رفتیم
26. This weather is ideal for a picnic.
[ترجمه ترگمان]این هوا برای یک پیکنیک خیلی خوبه
[ترجمه گوگل]این آب و هوای مناسب برای یک پیک نیک است