کلمه جو
صفحه اصلی

well adjusted


سازگار، هماهنگ

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: without serious emotional or psychological problems, esp. when such problems might be expected due to difficult circumstances.
متضاد: maladjusted

- The child is surprisingly well-adjusted considering how often he's had to move.
[ترجمه ترگمان] کودک به طرز شگفت انگیزی با توجه به اینکه چه زمانی باید حرکت کند، به خوبی تطبیق داده می شود
[ترجمه گوگل] کودک به طرز شگفت انگیزی تنظیم شده است با توجه به اینکه او چگونه مجبور به حرکت است

پیشنهاد کاربران

خوب، سالم، معقول

کاملاً تطبیق یافته، کاملاً سازگار

از نظر احساسی سلامت و قادر به مواجه شدن با مسایل زندگی

براه،
سر به زیر،
خوش کردار،
منطبق ( با اصول اخلاقی و انسانی )

His family could not understand how this quiet, well - adjusted man could have been driven to this terrible deed

خوش تعامل


کلمات دیگر: