کلمه جو
صفحه اصلی

ethically


مطابق علم اخلاق، ازجهت اخلاقی، اخلاقا

انگلیسی به فارسی

از نظر اخلاقی


اخلاقی


انگلیسی به انگلیسی

• in a moral manner, according to moral standards

جملات نمونه

1. what you did was not ethically right
کاری که شما کردید از نظر اخلاقی درست نبود.

2. Attorneys are ethically and legally bound to absolute confidentiality.
[ترجمه ترگمان]دزدان دریایی از نظر اخلاقی و قانونی به رازداری کامل پایبند هستند
[ترجمه گوگل]وکلای اخلاقی و قانونی به محرمانه بودن مطلق متعهد هستند

3. Doctors felt ethically obliged to continue the treatment.
[ترجمه ترگمان]پزشکان از لحاظ اخلاقی موظف به ادامه درمان هستند
[ترجمه گوگل]پزشکان از نظر اخلاقی موظف به ادامه درمان بودند

4. The committee judged that he had not behaved ethically.
[ترجمه ترگمان]کمیته فکر کرد که او از نظر اخلاقی رفتاری اخلاقی ندارد
[ترجمه گوگل]این کمیته قضاوت کرد که رفتار اخلاقی نداشته است

5. Mayors want local companies to behave ethically.
[ترجمه ترگمان]شهرداران می خواهند که شرکت های محلی از نظر اخلاقی رفتار کنند
[ترجمه گوگل]شهرداران می خواهند شرکت های محلی رفتار اخلاقی داشته باشند

6. The need for reliability is not only ethically desirable, it is generally a practical necessity.
[ترجمه ترگمان]نیاز به قابلیت اطمینان نه تنها از لحاظ اخلاقی مطلوب نیست، بلکه به طور کلی یک ضرورت عملی است
[ترجمه گوگل]نیاز به قابلیت اطمینان نه تنها از نظر اخلاقی مطلوب است، بلکه عموما ضروری عملی است

7. To ignore the interests of relatives is neither ethically justifiable nor practically helpful if we wish to involve them in care.
[ترجمه ترگمان]نادیده گرفتن منافع بستگان نه از نظر اخلاقی قابل توجیه است و نه به طور عملی، اگر می خواهیم آن ها را در مراقبت دخیل سازیم
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن منافع خویشاوندی از نظر اخلاقی قابل توجیه نیست و عملا مفید است اگر ما مایل به آنها در مراقبت از آنها باشیم

8. Ethically directed, the potential for doing good is immense.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، پتانسیل انجام خوب کار بسیار زیاد است
[ترجمه گوگل]از لحاظ اخلاقی، پتانسیل انجام دادن خوب، بسیار زیاد است

9. This action is ethically questionable.
[ترجمه ترگمان]این عمل از نظر اخلاقی سوال برانگیز است
[ترجمه گوگل]این اقدام از نظر اخلاقی متضاد است

10. In fact, I wonder if, ethically, we should even be asking people to organize.
[ترجمه ترگمان]در واقع، من فکر می کنم که اگر، از لحاظ اخلاقی، ما باید از مردم بخواهیم سازمان را سازماندهی کند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، من تعجب می کنم که اگر از لحاظ اخلاقی، ما حتی باید از مردم بخواهیم سازماندهی کنند

11. How could economists proclaiming an ethically neutral stance and taking the discount rate from the market?
[ترجمه ترگمان]چگونه اقتصاددانان یک موضع اخلاقی خنثی را اعلام کرده و نرخ تنزیل از بازار را می پذیرند؟
[ترجمه گوگل]چگونه اقتصاددانان می توانند موضع بی طرف اخلاقی را اعلام کنند و نرخ تنزیل را از بازار برداشت کنند؟

12. How do Chinese entrepreneurs distinguish between ethically sound value creation and opportunistic exploitation?
[ترجمه ترگمان]چگونه کارآفرینان چینی بین خلق ارزش صدا و بهره برداری opportunistic تمایز قایل می شوند؟
[ترجمه گوگل]چگونه کارآفرینان چینی بین ایجاد ارزش اخلاقی صحیح و استثمار فرصت طلبانه تمایز می یابند؟

13. This approach explores why people fail to act ethically in specific situations.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد به این مساله می پردازد که چرا مردم در موقعیت های خاص از نظر اخلاقی ناتوان هستند
[ترجمه گوگل]این رویکرد بررسی که چرا مردم موفق به عمل اخلاقی در شرایط خاص

14. Practically or ethically, we cannot simply admonish them to not clear forest.
[ترجمه ترگمان]عملا، ما نمی توانیم به سادگی آن ها را نصیحت کنیم که جنگل را پاک نکنند
[ترجمه گوگل]عملا یا اخلاقی، ما نمیتوانیم آنها را به طور جدی تحسین کنیم تا جنگل را روشن نکنیم

15. In truth, there is not much that is ethically dubious about making a bacterium from scratch.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، چیزهای زیادی وجود ندارد که از نظر اخلاقی در مورد ایجاد یک باکتری از صفر مشکوک باشد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، این چیزی نیست که اخلاقی در مورد ایجاد یک باکتری از ابتدا وجود داشته باشد

پیشنهاد کاربران

اخلاق مدارانه

اخلاقا
براساس اخلاق ( حرفه ای )
به صورت اخلاقی
با در نظر گرفتن اخلاق ( حرفه ای )


کلمات دیگر: