کلمه جو
صفحه اصلی

allotrope


(شیمی) چند شکل، چند گونه، چند شکل، جسمی که مستعد تبدیل بچند صورت یا ماده باشد

انگلیسی به فارسی

چند شکل، جسمی که مستعد تبدیل به چند صورت یا ماده باشد


آلوتروپ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one of several forms in which a chemical element may exist.

- Carbon has both crystalline and noncrystalline allotropes.
[ترجمه ترگمان] کربن هر دو crystalline و noncrystalline allotropes است
[ترجمه گوگل] کربن هر دو کریستالی و غیر کریستالی دارد

• one of two or more forms of an element (chemistry)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- (شیمی ) چند شکل، چند گونه 2- (زیست شناسی ) دگرگراى

جملات نمونه

1. Artificial diamonds are manufactured from graphite (another allotrope of carbon) using intense heat and pressure.
[ترجمه ترگمان]الماس های مصنوعی از گرافیت (allotrope دیگر کربن)با استفاده از گرما و فشار قوی تولید می شوند
[ترجمه گوگل]الماس مصنوعی از گرافیت (آلوتروپ دیگر کربن) با استفاده از گرمای شدید و فشار تولید می شود

2. An allotrope of carbon; m. p., 3650 C.
[ترجمه ترگمان]یک allotrope از کربن پی, سی
[ترجمه گوگل]یک تکه از کربن؛ متر ص 3650 C

3. Carbyne is a new allotrope of carbon which had been found in nature in 196
[ترجمه ترگمان]Carbyne یک allotrope جدید از کربن است که در سال ۱۹۶ میلادی در طبیعت یافت شد
[ترجمه گوگل]کربن یک کربن جدید است که در سال 196 در طبیعت یافت شده است

4. A blue gaseous allotrope of oxygen, O formed naturally from diatomic oxygen by electric discharge or exposure to ultraviolet radiation.
[ترجمه ترگمان]گاز آبی اکسیژن به طور طبیعی از diatomic اکسیژن ناشی از تخلیه الکتریکی و یا قرار گرفتن در معرض اشعه ماورا بنفش تشکیل می شود
[ترجمه گوگل]آلوتروپ گاز آبی اکسیژن، O به طور طبیعی از اکسیژن دوتوم توسط تخلیه الکتریکی یا قرار گرفتن در معرض اشعه ماوراء بنفش تشکیل شده است

5. Naturally occurring transparent, colorless crystalline allotrope of carbon.
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که بی رنگ و بی رنگ و بی رنگ و بی رنگ است
[ترجمه گوگل]طبیعی کربن کریستال کریستالی شفاف و بی رنگ است

6. In other words, it is ferromagnetic, a property shared by no other instance of carbon's many structures (called allotrope).
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، فرو مغناطیسی است، یک ویژگی که توسط هیچ نمونه دیگری از ساختارهای کربن به اشتراک گذاشته نمی شود (allotrope نامیده می شود)
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، آن یک فرومغناطیسی است، یک ملک که به هیچ وجه از ساختارهای بسیاری از کربن (که به نام آلوتروپ نامیده می شود) به اشتراک گذاشته می شود

7. Its Molecular Formula for ozone, oxygen is the same allotrope, with its own unique character, in natural conditions, the ozone is slightly special light blue fresh smell of gas.
[ترجمه ترگمان]فرمول مولکولی آن برای اوزون، اکسیژن همان allotrope است، با ویژگی منحصر به فرد خود، در شرایط طبیعی، اوزون کمی مخصوص به بوی گاز آبی است
[ترجمه گوگل]فرمول مولکولی آن برای ازن، اکسیژن همان آلوتروپ است، با شخصیت منحصر به فرد خود، در شرایط طبیعی، ازن کمی کمی بوی تازه گاز آبی روشن است

8. The turning-up of Fullerene and its Compounds, the third kind of allotrope of carbon in simple substance, has been taken a great interest in in chemical circles.
[ترجمه ترگمان]دگرگونی - و ترکیبات آن، نوع سوم of کربن در ماده ساده، علاقه زیادی به حلقه های شیمیایی دارد
[ترجمه گوگل]جذب کامل فولرن و ترکیبات آن، نوع سوم آلوتروپ کربن در مواد ساده، در محافل شیمیایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است

9. Owing to its effect of the surface and intrinsic lacuna, carbon nanotubes have perfect reactive ability than other allotrope of graphite.
[ترجمه ترگمان]به خاطر تاثیر آن بر روی سطح و درونی سازی درونی، نانولوله های کربنی توانایی انفعالی کاملی نسبت به دیگر allotrope گرافیتی دارند
[ترجمه گوگل]نانولوله های کربنی به علت تأثیر لاکون سطح و درونی آن توانایی واکنش کامل نسبت به دیگر آلوتروپ گرافیت دارند

10. James Dewar even indicated that the new gas could be an allotrope of nitrogen, N a suggestion seconded by Mendeleyev!
[ترجمه ترگمان]جیمز Dewar حتی نشان داد که گاز جدید می تواند an از نیتروژن باشد، پیشنهادی که توسط Mendeleyev پشتیبانی می شود!
[ترجمه گوگل]جیمز دیوار حتی اشاره کرد که گاز جدید می تواند یک نیتروژن نیتروژن باشد

پیشنهاد کاربران

دگر ریخت ، دگر ساختار ، دگر شکل

allotrope ( شیمی )
واژه مصوب: دگرشکل
تعریف: صورت ها یا ساختارهای متفاوت یک عنصر که غالباًً در محدوده‏های دمایی متفاوت پایدار باشند


کلمات دیگر: