کلمه جو
صفحه اصلی

chromium


معنی : کروم، کرومیوم، فلزی سخت وخاکستری رنگ
معانی دیگر : (شیمی) کروم، کرومیم (نشان آن: cr، وزن اتمی: 51/996، عدد اتمی: 24، نقطه ی ذوب: 1875c، نقطه ی جوش: 2680c)

انگلیسی به فارسی

کرومیوم، کروم، فلزی سخت و خاکستری‌رنگ


کروم، کرومیوم، فلزی سخت وخاکستری رنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a chemical element that has twenty-four protons in each nucleus and that occurs as a silver-gray, lustrous, corrosion-resistant solid metal, chiefly used in electroplating, alloys such as stainless steel, or compounds with other elements. (symbol: Cr)

• (cr) chrome a metallic element (chemistry)
chromium is a hard, shiny metallic element, used to make steel alloys and to coat other metals.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] کروم، کرومیم - فلزی سخت و خاکستری رنگ
[زمین شناسی] کروم الف) یک عنصر فلزی محکم ضد زنگ. نماد: Cr. ب) کانی که در نواحی برخورد بین سنگ فوق بازی و مرمر دیده می شود.

مترادف و متضاد

کروم (اسم)
chromium

کرومیوم (اسم)
chromium

فلزی سخت وخاکستری رنگ (اسم)
chromium

جملات نمونه

1. Chromium supplements were used successfully in the treatment of diabetes .
[ترجمه ترگمان]کروم با موفقیت در درمان دیابت به کار برده شد
[ترجمه گوگل]مکمل های کرومی با موفقیت در درمان دیابت مورد استفاده قرار گرفتند

2. The trimmings on the car are made of chromium.
[ترجمه ترگمان]تزئینات روی ماشین از کروم ساخته شده است
[ترجمه گوگل]اتمام در ماشین از کروم ساخته شده است

3. Hot light leapt out from the damascened chromium steel nozzle in a dazzling silver thread.
[ترجمه ترگمان]چراغ داغ از the damascened کروم ویل بیرون پرید و با نخ نقره ای خیره کننده ای از آن بیرون جست
[ترجمه گوگل]نور گرم از نازل فولاد damascened از موضوع نقره ای خیره کننده جهش یافته است

4. High levels of cadmium, lead and chromium were also found in sediment in the Dogger Bank.
[ترجمه ترگمان]میزان بالای کادمیم، سرب و کروم نیز در رسوب در بانک Dogger یافت شد
[ترجمه گوگل]سطوح بالای کادمیوم، سرب و کروم نیز در رسوبات در بانک Dogger یافت شد

5. The chromium and nickel are added to give shine and prevent rusting.
[ترجمه ترگمان]کروم و نیکل به درخشش و جلوگیری از زنگ زدگی اضافه می شوند
[ترجمه گوگل]کروم و نیکل برای ایجاد درخشندگی و جلوگیری از زنگ زدن اضافه می شوند

6. She's misjudged the weight of the chromium door and crushed her big toe.
[ترجمه ترگمان]در مورد وزن در کروم ویل قضاوت کرد و انگشت بزرگش را له کرد
[ترجمه گوگل]او وزن چرخ کروم را نادیده گرفته و انگشت بزرگش را خرد کرده است

7. The chromium, used to prevent pipe corrosion, was released from 1951 until 196 but lingered in groundwater.
[ترجمه ترگمان]کروم که برای جلوگیری از خوردگی لوله مورد استفاده قرار گرفت، از ۱۹۵۱ تا ۱۹۶ آزاد شد اما در آب های زیرزمینی باقی ماند
[ترجمه گوگل]کروم، مورد استفاده برای جلوگیری از خوردگی لوله، از سال 1951 تا 196 آزاد شد اما در آبهای زیرزمینی ماند

8. Chromium Chromite has been produced from numerous small open pit workings on Unst in Shetland.
[ترجمه ترگمان]کروم با مقدار زیادی از قالب های باز باز در Unst در شتلند تولید شده است
[ترجمه گوگل]کرومیت کروم از کاربردهای کوچک کوچک کوچک در Unst در شتلند تولید شده است

9. Tungsten, molybdenum, chromium and manganese, for instance, are used to harden steel.
[ترجمه ترگمان]برای مثال Tungsten، مولیبدن، کروم و منگنز برای سفت کردن فولاد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]برای مثال، تنگستن، مولیبدن، کروم و منگنز برای سخت شدن فولاد استفاده می شود

10. He smelled the bitter fragrance of ablated chromium steel.
[ترجمه ترگمان]بوی تلخ of کرومیوم را استشمام کرد
[ترجمه گوگل]او رایحه تلخ فولاد کروم Ablated را احساس کرد

11. Everyone seemed to be selling chromium picolinate.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید همه chromium کرومیوم را می فروشند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید هر کس پیکولینت کروم را به فروش برساند

12. The metals probably include chromium, manganese, cobalt, vanadium, nickel, tungsten and tantalum.
[ترجمه ترگمان]فلزات احتمالا شامل کروم، منگنز، کبالت، وانادیم، نیکل، tungsten و tantalum هستند
[ترجمه گوگل]فلزات احتمالا شامل کروم، منگنز، کبالت، وانادیوم، نیکل، تنگستن و تانتالیم هستند

13. The third time he took chromium, he felt his thought processes slowing down.
[ترجمه ترگمان]سومین بار که او کروم را برداشت، احساس کرد که روند تفکر او کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]سومین بار او کروم را گرفت، او احساس کرد که فرآیند فکرش کندتر می شود

14. But, as with chromium picolinate, the stars of various supplements rise and fall in the media faster than Hollywood careers.
[ترجمه ترگمان]اما همانند with کروم، ستارگان مکمل های مختلفی در رسانه ها بالا و پایین می روند و سریع تر از مشاغل هالیوود در رسانه ها قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اما، همانند پیکولینت کروم، ستارگان مکمل های مختلف، سریعتر از حرفه های هالیوود، در رسانه ها رو به افزایش هستند

15. Chrome leather: leather which is tanned solely with chromium salts.
[ترجمه ترگمان]چرم Chrome: چرم که فقط با نمک کروم دباغی می شود
[ترجمه گوگل]چرم چرمی کروم که تنها با نمکهای کروم تهیه می شود


کلمات دیگر: