کلمه جو
صفحه اصلی

westbound


رهسپار باختر، عازم غرب، به سمت غرب، رو به غرب، مسافر مغرب

انگلیسی به فارسی

مسافر مغرب، عازم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: going toward the west.

• moving in an westerly direction, headed toward the west
westbound roads or vehicles lead to or are travelling towards the west.
headed west, turning to the west

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] عازم غرب

جملات نمونه

1. Westbound traffic is moving very slowly.
[ترجمه ترگمان]ترافیک westbound به کندی حرکت می کند
[ترجمه گوگل]ترافیک غربی در حال حرکت بسیار کند است

2. The westbound carriageway of the motorway is closed.
[ترجمه ترگمان]The از سمت غرب بزرگراه بسته شده است
[ترجمه گوگل]راهپیمایی غرب از بزرگراه بسته است

3. The accident occurred in the westbound lanes of the M2
[ترجمه ترگمان]این حادثه در مسیرهای از سمت غرب of اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]این حادثه در خطوط غربی M2 اتفاق افتاده است

4. Traffic is slow on the westbound carriageway of the M
[ترجمه ترگمان]ترافیک در سمت غرب که از سمت غرب حرکت می کند، کنداست
[ترجمه گوگل]ترافیک در راهروهای غربی غرب M است

5. The worst areas for traffic were westbound between the Beltway and Nutley Street.
[ترجمه ترگمان]بدترین مناطق برای ترافیک به سمت غرب بین \"Beltway\" و \"Nutley استریت\" بود
[ترجمه گوگل]بدترین مناطق برای ترافیک بین Beltway و Street Nutley در غرب بود

6. The accident on the westbound carriageway was witnessed by members of the Faslane protest camp who had been demonstrating against the convoy.
[ترجمه ترگمان]این حادثه که در سمت غرب اتفاق افتاد توسط اعضای اردوگاه اعتراضی Faslane دیده شد که در حال تظاهرات علیه کاروان بودند
[ترجمه گوگل]تصادف در خیابان راهآهن غرب توسط اعضای اردوگاه اعتراضی فاسلان شاهد بود که در برابر کاروان نشان داده شده بود

7. The car was driving westbound on Route 6
[ترجمه ترگمان]خودرو از سمت غرب در جاده ۶ رانندگی می کرد
[ترجمه گوگل]این خودرو در مسیر 6 در غرب غربی شد

8. On the M-Four the westbound carriageway at junction thirteen had to be closed while police tried to recover a lorry.
[ترجمه ترگمان]در شمال - چهار استان غرب به سمت غرب در محل اتصال ۱۳ باید بسته می شد در حالی که پلیس سعی داشت یک کامیون را پیدا کند
[ترجمه گوگل]در خیابان M-Four راهپیمایی غربی در محل اتصال 13 مجبور شد بسته شود در حالی که پلیس سعی در بازسازی یک کامیون داشت

9. No one was seriously injured, but M4 Westbound was closed bringing traffic chaos.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به طور جدی مجروح نشد، اما M۴ westbound با هرج و مرج ترافیکی بسته شد
[ترجمه گوگل]هیچ کس به طور جدی مجروح نشد، اما M4 Westbound بسته به اینکه هرج و مرج ترافیک بسته بود

10. the westbound carriageway of the motorway.
[ترجمه ترگمان]the غربی اتوبان
[ترجمه گوگل]راهآهن غرب در بزرگراه

11. The westbound carriageway of the M 4 is closed for repair.
[ترجمه ترگمان]جهت گیری از سمت غرب برای تعمیر بسته شده است
[ترجمه گوگل]راهروهای غربی M 4 برای تعمیرات بسته است

12. All westbound vehicles are stopped at an established checkpoint and no cucurbit fruits are allowed past the checkpoint.
[ترجمه ترگمان]همه وسایل نقلیه از سمت غرب در یک ایست بازرسی ثابت متوقف شده اند و هیچ میوه cucurbit اجازه عبور از ایست بازرسی را ندارند
[ترجمه گوگل]تمام وسایل نقلیه غربی در یک ایست بازرسی ثابت متوقف می شوند و هیچ میوه ای از گیاه Cucurbit مجاز نیست

13. Westbound traffic is moving slowly along ZhongXiao E . Rd. with a two light wait at DunHua N . Rd .
[ترجمه ترگمان]ترافیک westbound به کندی در امتداد ZhongXiao E حرکت می کند جاده با دو چراغ روشن در DunHua ن جاده
[ترجمه گوگل]ترافیک غربی در حال حرکت به آرامی در امتداد ZhongXiao E حرکت می کند جاده با دو نور در DunHua N صبر کنید جاده

14. The westbound carriageway of the motorway.
[ترجمه ترگمان]The غربی اتوبان
[ترجمه گوگل]راهآهن غرب در بزرگراه

15. The slip road connecting Wong Chu Road westbound and Tsing Wun Road northbound.
[ترجمه ترگمان]جاده لغزشی که وانگ چو را به سمت غرب متصل می کند و جاده Wun Wun را به سمت شمال متصل می کند
[ترجمه گوگل]جاده لغزش اتصال وانگ چو جاده غرب و Tsing وان جاده شمال غربی


کلمات دیگر: