کلمه جو
صفحه اصلی

basicity


(آهن گدازی) تفاله ی ساده (تفاله ای که در فرایند پولاد سازی به جا می ماند و در سیمان سازی و به عنوان کود کاربرد دارد)، (شیمی) حالت بازی، حالت قلیایی، خاصیت بازی وقلیایی، حالت بنیانی

انگلیسی به فارسی

(شیمی) خاصیت بازی و قلیایی، حالت بنیانی


انگلیسی به انگلیسی

• base quality (chemistry)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] قدرت بازی
[نساجی] قدرت بازی

جملات نمونه

1. The surface acidity or basicity of six - component transition metal catalyst was studied.
[ترجمه ترگمان]خاصیت اسیدی سطح یا خاصیت بازی کاتالیزور فلز گذار شش جز مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اسیدیته یا اساسی بودن سطح کاتالیزور فلز شش مولکولی مورد بررسی قرار گرفت

2. For measuring the basicity, calcium stiffness and total hardness, a new successively titrating way is recommended.
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری میزان خاصیت بازی، سختی کلسیم و سختی کلی، یک روش جدید به ترتیب titrating توصیه می شود
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری پایه، سختی کلسیم و سختی کل، یک روش جدید تثبیت کننده ای توصیه می شود

3. Sinter basicity is an important parameter for sintering and ironmaking production.
[ترجمه ترگمان]خاصیت بازی Sinter پارامتر مهمی برای تولید sintering و ironmaking است
[ترجمه گوگل]پایداری کوارتز یک پارامتر مهم برای تولید ذوب و تولید آهن است

4. A new bimetallic basicity catalyst used for synthesis of methyl isobutyl ketone from acetone and hydrogen.
[ترجمه ترگمان]یک کاتالیزور جدید خاصیت بازی bimetallic برای سنتز متیل آمونیوم کتون از استون و هیدروژن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]کاتالیست پایه ای دوقطبی جدید برای سنتز متیل ایزووبیل کتون از استون و هیدروژن استفاده می شود

5. The acidity and basicity of thesecatalvsts were determined by TPD method, and were correlated with their catalytic performance.
[ترجمه ترگمان]اسیدیته و خاصیت بازی of با روش TPD تعیین شدند و با عملکرد کاتالیتیک آن ها هم بسته بودند
[ترجمه گوگل]اسیدیته و اساسی بودن این کاتالیست ها با روش TPD تعیین شد و با عملکرد کاتالیزوری آنها همبستگی پیدا کرد

6. As to high basicity sinter, the influence of the reduction disappearance of calcium ferrite and hematite on sinter strength is twice higher than the phase transition of calcium orthosilicate.
[ترجمه ترگمان]در مورد خاصیت بازی با خاصیت بازی بالا، تاثیر کاهش کاهش of کلسیم و هماتیت روی مقاومت sinter، دو برابر بیشتر از انتقال فاز کلسیم orthosilicate است
[ترجمه گوگل]با توجه به نیتروژن بالای بنزین، اثر ناپدید شدن فریت کلسیم و هماتیت بر میزان مقاومت نانوذرات دو برابر بیشتر از انتقال فاز اورتوسیلیکات کلسیم است

7. The results showed that calcium methoxide exhibited strong basicity and good thermal stability.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که کلسیم methoxide خاصیت بازی قوی و ثبات گرمایی خوب را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که متسول کلسیم دارای پایه قوی و پایداری حرارتی خوب است

8. Application of optical basicity to metallurgical slags was discussed.
[ترجمه ترگمان]کاربرد خاصیت بازی نوری در slags metallurgical مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]کاربرد پایه نوری به سرباره های متالورژیکی مورد بحث قرار گرفت

9. Effect of basicity of electrode coating on desulphidation and dephosphorization is studied.
[ترجمه ترگمان]اثر خاصیت بازی در پوشش الکترود در desulphidation و dephosphorization مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اثر بنیادی پوشش الکترود روی سولفید شدن و فسفریزاسیون مورد مطالعه قرار گرفته است

10. Unsuitable mixed with basicity pesticide or contain copper pesticide.
[ترجمه ترگمان]Unsuitable با خاصیت بازی یا آفت کش مس مخلوط می شوند
[ترجمه گوگل]نامناسب با آفت کش های پایه مخلوط شده یا حاوی آفت کش های مس است

11. The results show that temperature, basicity, oxidant, reductant, and food additives have no or less effects on stability of the Setaria Italica yellow pigment.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که دما، خاصیت بازی، oxidant، reductant، و افزودنی های غذایی هیچ اثر کمتری بر پایداری of زرد Italica Setaria ندارند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که درجه حرارت، پایه، اکسیدان، کاهش دهنده و مواد افزودنی غذایی اثراتی بر پایداری رنگدانه زرد رنگی Setaria Italica ندارد

12. With decreasing the basicity of the slag, the foaminess became more stable and the foaming life of the slag increased.
[ترجمه ترگمان]با کاهش قدرت بازی ضایعات آهنگری، foaminess به ثبات تر تبدیل شد و زندگی کف آلود خاکستر افزایش یافت
[ترجمه گوگل]با کاهش پایه سرباره، فومینیت پایدارتر می شود و زندگی فوم سرباره افزایش می یابد

13. According to variation of slag oxidizability and basicity with time, the routes of slag formation during smelting medium and low phosphorus liquid iron were discussed in detail.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تنوع ضایعات آهنگری و خاصیت قلیایی با زمان، مسیرهای تشکیل سرباره در طول یک محیط ذوب و آهن مایع فسفر کوتاه به طور مفصل مورد بحث و بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]با توجه به تنوع اکسید زدگی سرباره و پایه با زمان، مسیرهای شکل گیری سرباره در دوران ذوب و آهن مایع کم فسفر به طور دقیق مورد بحث قرار گرفت

14. Unsuitable mixed with basicity pesticide.
[ترجمه ترگمان]Unsuitable با خاصیت بازی pesticide مخلوط می شوند
[ترجمه گوگل]نامناسب با آفت کش های پایه مخلوط شده است

15. Controlling intensity and time of argon blowing, increasing slag basicity and adopting complex deoxidiser are helpful to reducing the oxygen content in bearing steels.
[ترجمه ترگمان]شدت کنترل و زمان انفجار آرگون، افزایش خاصیت بازی ضایعات و بکارگیری deoxidiser پیچیده برای کاهش مقدار اکسیژن در فولادهای مورد استفاده مفید هستند
[ترجمه گوگل]کنترل شدت و زمان هوای آرگون، افزایش پایه سرباره و اتخاذ دی اکسیدیزر پیچیده برای کاهش میزان اکسیژن در فولادهای تحمل کننده مفید است

پیشنهاد کاربران

خاصیت بازی و قلیایی

basicity ( شیمی )
واژه مصوب: بازینگی
تعریف: میزان بازی بودن یک محلول


کلمات دیگر: