کلمه جو
صفحه اصلی

bonding


به وجود آمدن رشته های الفت و محبت

انگلیسی به فارسی

پیوند، رهن کردن، تضمین کردن


به‌وجود آمدن رشته‌های الفت و محبت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the formation of close personal relationships, as between family members or friends.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] پیوند، تشکیل پیوند
[عمران و معماری] پیوندساز - چسباندن - اتصال - پیوند - قفل و بست
[برق و الکترونیک] اتصال زنی 1. فرایند اتصال سیمها از بالشتکهای اتصال تراشه ی (یا مهره ی ) نیمرسانا با قاب سرسیمها یا پایه های بدنه نظیر آنچه در اتصال زنی سیمی(wirebonding) انجام می شود. 2. فرایند اتصال مواد فلزی یا غیر فلزی از طریق لحیم کاری یا چسباندن نظیر اتصال یا محکم کردن تراشه ی نیمرسانا به قاب سرسیمها یا بدنه .
[نساجی] چسبندگی - پیوستگی - متصل نمودن - اتصال
[پلیمر] تشکیل پیوند

جملات نمونه

1. the bonding of mother and child is of special importance
پیدایش رشته های محبت بین مادر و فرزند از اهمیت خاصی برخوردار است.

2. Much of the bonding between mother and child takes place in those early weeks.
[ترجمه ترگمان]بیشتر ارتباط بین مادر و کودک در این هفته های اولیه اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]بسیاری از پیوند بین مادر و کودک در آن هفته های اولیه رخ می دهد

3. Concrete had long been utilized as a bonding and covering material.
[ترجمه ترگمان]بتن به عنوان پیوند و پوشش مواد بکار برده شد
[ترجمه گوگل]بتن به مدت طولانی به عنوان مواد پیوندی و پوشش استفاده شده است

4. They're in the bar again doing some male bonding!
[ترجمه ترگمان]اونا دوباره تو بار هستن و دارن یه ارتباط مردونه رو انجام میدن
[ترجمه گوگل]آنها در نوار دوباره انجام برخی از پیوند مردانه!

5. They expect bonding to occur naturally.
[ترجمه ترگمان]آن ها انتظار دارند که پیوند به طور طبیعی رخ دهد
[ترجمه گوگل]آنها انتظار دارند که پیوند به طور طبیعی رخ دهد

6. Belinda was having difficulty bonding with the baby.
[ترجمه ترگمان]ارتباطی با بچه نداشت
[ترجمه گوگل]بلیندا دچار مشکل ارتباط با کودک بود

7. Good bonding with reliable adhesives also makes for a good leak-free join.
[ترجمه ترگمان]اتصال خوب با چسب قابل اعتماد نیز باعث ایجاد یک پیوستن خوب به آب می شود
[ترجمه گوگل]پیوند خوب با چسب های قابل اعتماد همچنین باعث می شود که یک پیوند بدون چسبندگی خوب انجام شود

8. This shows that the bonding in silver chloride is stronger than in sodium chloride.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که پیوند در کلرید نقره قوی تر از سدیم کلرید است
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که پیوند در کلرید نقره قوی تر از کلرید سدیم است

9. Metallic bonding is related to electrical conduction and semi-conduction.
[ترجمه ترگمان]پیوند فلزی به رسانش الکتریکی و رسانش الکتریکی وابسته است
[ترجمه گوگل]پیوند فلزی مربوط به هدایت الکتریکی و نیمه هدایت است

10. Rings of tetrahedra are formed by bonding of two oxygens of each tetrahedron to adjacent tetrahedra in closed rings.
[ترجمه ترگمان]حلقه tetrahedra به وسیله اتصال دو oxygens از هر یک از چهاروجهی به tetrahedra مجاور در حلقه های بسته شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]حلقه های tetrahedra بوسیله پیوند دو اکسیژن از هر تتراهادرون به تتراهداهای مجاور در حلقه های بسته تشکیل می شود

11. Knowledge was becoming a bonding agent.
[ترجمه ترگمان]دانش در حال تبدیل شدن به یک عامل پیوند بود
[ترجمه گوگل]دانش به یک عامل باند تبدیل شد

12. Here the quantum chemical theory of bonding has had some remarkable successes.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، نظریه شیمیایی کوانتومی پیوند، موفقیت هایی قابل توجه داشته است
[ترجمه گوگل]در اینجا، نظریه اتصال کوانتومی شیمیایی، موفقیت های قابل توجهی را به دست آورده است

13. This fibrous layer stops any chemical or biological bonding between the implant and the surrounding tissue.
[ترجمه ترگمان]این لایه فیبری دیگر پیوند شیمیایی یا بیولوژیکی بین ایمپلنت و بافت اطراف را متوقف می کند
[ترجمه گوگل]این لایه فیبری، هر گونه پیوند شیمیایی یا بیولوژیکی بین ایمپلنت و بافت اطراف را متوقف می کند

14. In fact, there's so much bonding on stage that it would make the average punter slightly sick.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، ارتباط بسیار زیادی روی صحنه وجود دارد که به طور متوسط به طور متوسط بیمار را بیمار می کند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، پیوند بسیار زیادی روی صحنه وجود دارد که به طور متوسط ​​ستون اندکی بیمار است

15. If we remove an electron from a bonding orbital, the bond in the ion is weaker than that in the molecule.
[ترجمه ترگمان]اگر یک الکترون را از یک اوربیتال پیوندی جدا کنیم، پیوند در یون ضعیف تر از آن است که در مولکول
[ترجمه گوگل]اگر یک الکترون را از یک مدار بیضوی حذف کنیم، پیوند در یون ضعیف تر از مولکول است

The bonding of mother and child is of special importance.

پیدایش رشته‌های‌ محبت بین مادر و فرزند از اهمیت خاصی برخوردار است.


پیشنهاد کاربران

شیردهی

پیوند

bonding experianceیعنی تجربه باهم بودن ، تجربه با اعضاء خانواده یکجا بودن، بیشتر جنبه عاطفی و احساسی دارد

Bonding activity به معنای فعالیت جمعی و گروهی هست.

صمیمیت و ارتباط

احساسی
bonding experience :تجربه ( رابطه ) احساسی


کلمات دیگر: