کلمه جو
صفحه اصلی

windscreen


معنی : شیشه جلو اتومبیل، پنجره اتومبیل
معانی دیگر : انگلیس پنجره اتومبیل، شیشه جلواتومبیل

انگلیسی به فارسی

(انگلیس) پنجره اتومبیل، شیشه جلو اتومبیل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) a transparent, usu. curved pane of glass or plastic mounted in front and usu. at eye level of the driver, rider, or pilot of a vehicle to shield him or her from wind; windshield.

• panel of glass or other material providing protection from the wind (e.g. for plants); windshield, panel of glass protecting the occupants of a vehicle from the elements (british)
the windscreen of a car or other vehicle is the glass window at the front which the driver looks through.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شیشه جلوی وسیله نقلیه

مترادف و متضاد

شیشه جلو اتومبیل (اسم)
windscreen, windshield

پنجره اتومبیل (اسم)
windscreen

جملات نمونه

1. The bullets ricocheted off the bonnet and windscreen.
[ترجمه ترگمان]گلوله ها با کاپوت و شیشه اتومبیل برخورد کردند
[ترجمه گوگل]گلوله های زنجیری و جلوی شیشه را ریش گذاشتند

2. Any crack in a car windscreen always seems to be right in the driver's line of vision.
[ترجمه ترگمان]هر شکاف در ماشین شیشه ماشین همیشه درست در خط دید راننده قرار دارد
[ترجمه گوگل]هر گونه کرک در یک شیشه جلو اتومبیل همیشه به نظر می رسد درست در خط دید راننده است

3. In the crash the driver catapulted through the windscreen.
[ترجمه ترگمان]در هنگام برخورد راننده، راننده از روی شیشه جلوی اتومبیل پرتاب شد
[ترجمه گوگل]در تصادف راننده از طریق شیشه جلو حرکت کرد

4. The rain beat against the car windscreen.
[ترجمه ترگمان]شیشه جلوی شیشه جلوی اتومبیل را گرفت
[ترجمه گوگل]باران در مقابل شیشه جلو اتومبیل ضربه زد

5. The speed of the windscreen wipers is variable.
[ترجمه ترگمان]سرعت برف پاک کن متغیر است
[ترجمه گوگل]سرعت شستشوی شیشه جلو متغیر است

6. Big raindrops splatted against the windscreen.
[ترجمه ترگمان]قطرات درشت باران بر شیشه جلوی اتومبیل خم شده بود
[ترجمه گوگل]قطرات بارانی بزرگ در مقابل شیشه جلو پنجره

7. The stone shattered the windscreen.
[ترجمه ترگمان]سنگ شیشه پنجره را خرد کرد
[ترجمه گوگل]این سنگ شیشه ای را به هم ریخت

8. The windscreen cracked but didnot splinter.
[ترجمه ترگمان]شیشه جلوی شیشه خرد شده بود ولی جدا نشده بود
[ترجمه گوگل]شیشه شیشه ترک خورده، اما شکسته نشد

9. Windscreen wipers flick from side to side.
[ترجمه ترگمان]wipers از این طرف به این طرف و آن طرف می رفتند
[ترجمه گوگل]جارو برقی شیشه ای از طرفی به طرف دیگر حرکت می کند

10. She switched the wipers on to clear the windscreen.
[ترجمه ترگمان]She را روشن کرد تا شیشه پنجره را روشن کند
[ترجمه گوگل]او پاک کردن شیشه پاک کن شیشه ای را عوض کرد

11. The sun hit the windscreen, momentarily blinding him.
[ترجمه ترگمان]آفتاب به شیشه پنجره می خورد و یک لحظه او را کور می کرد
[ترجمه گوگل]خورشید به شیشه ی پنجره ضربه زد، لحظه ای او را خیره کرد

12. Bright evening sunlight glared through the windscreen.
[ترجمه ترگمان]نور آفتاب غروب آفتاب از پنجره اتومبیل به بیرون خیره شد
[ترجمه گوگل]نور خورشید درخشان از طریق شیشه جلو پنجره

13. The windscreen started to fog up.
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره شروع به مه کرد
[ترجمه گوگل]شیشه جلو شروع به تکان دادن کرد

14. She found a rose tucked under the windscreen wiper of her car one morning.
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح، یکی از رز ماری را دید که در زیر پنجره اتوموبیل بود
[ترجمه گوگل]یک روز صبح یک گلدان زیر شیشه پاک کن ماشینش را پیدا کرد

15. He shook his head, staring dumbly through the wind screen, and relapsed into silence again.
[ترجمه ترگمان]سرش را تکان داد، مات و مبهوت به صفحه باد خیره شد و باز در سکوت فرو رفت
[ترجمه گوگل]او سرش را تکان داد، به آرامی از روی صفحه نمایش بادی خیره شد و دوباره به سکوت برگشت

16. Wind Screen mode for minimizing whirling and whistling sounds.
[ترجمه ترگمان]حالت تمام صفحه برای به حداقل رساندن صداهای غژغژ کننده و سوت زدن
[ترجمه گوگل]حالت صفحه نمایش باد برای به حداقل رساندن صداهای whirling و whistling

17. Disclosed is a timing device for opening coal stove door, comprising a furnace door wind screen and a connecting rod raising mechanism.
[ترجمه ترگمان]Disclosed یک وسیله زمان بندی برای باز کردن در اجاق زغال سنگ، شامل یک نمایشگر بادی در کوره و یک مکانیزم بالا بردن میله اتصال است
[ترجمه گوگل]افشای یک دستگاه زمانبندی برای باز کردن درب اجاق گاز ذغال سنگ است که شامل یک پنجره بادگیر کوره و مکانیسم بالا بردن میله اتصال است

18. The utility model is characterized in that the upper side of the inner side of the back wind screen of a 5571 type brush stripping saw gin is welded with a strip-shaped arc-shaped plate.
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی در این حالت مشخص می شود که قسمت بالایی قسمت داخلی قسمت داخلی قسمت داخلی یک قلم موی back که دیده می شود با یک صفحه قوسی به شکل نواری شکل داده شده است
[ترجمه گوگل]مدل ابزار مشخص شده است که قسمت بالایی قسمت داخلی صفحه عقب یک نوع دیسک با تیغه 5571 با قلم مو، با یک ورق قوس شکل با نوار شکل جوش داده شده است

19. When in use, water passes through the water opening below the light wind screen, thereby providing function of blocking air and passing water.
[ترجمه ترگمان]هنگام استفاده از آب از میان آب عبور می کند که زیر صفحه نمایش بادی روشن باز می شود و در نتیجه وظیفه مسدود کردن هوا و عبور آب را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که در استفاده، آب عبور می کند از طریق آب باز در زیر صفحه نور باد، در نتیجه فراهم می کند عملکرد از مسدود کردن هوا و عبور آب است

پیشنهاد کاربران

شیشه اتومبیل

windscreen ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: شیشۀ جلو
تعریف: شیشه ای که در جلوی اتاق خودرو قرار دارد

بادگیر میکروفون ( Mic Windscreen )


کلمات دیگر: