کلمه جو
صفحه اصلی

windward


معنی : طرف باد، بادگیر، روبباد، باد خور، باد خیز
معانی دیگر : در جهت باد، موافق باد، بادسوی، در حرکت در جهت باد، در طرفی که باد از آنجا می وزد

انگلیسی به فارسی

طرف باد، روبباد، بادخور، بادگیر، بادخیز


باد، طرف باد، بادگیر، روبباد، باد خور، باد خیز


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: to or toward the wind.
صفت ( adjective )
• : تعریف: moving, located in, or directed toward the side from which the wind blows; toward or into the wind.
اسم ( noun )
• : تعریف: the direction, side, or point from which the wind blows; windward side.

• direction or side from which wind blows; side exposed to the wind (nautical)
in the direction from which the wind is coming; exposed to the wind; on the side facing the wind (nautical)
toward the wind; in the direction from which the wind is blowing (nautical)
windward is used to refer to the side of something which is facing the wind.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بادگیر - سمت بادگیر - در جهت باد - طرف بادگیر
[آب و خاک] جهت گذر باد

مترادف و متضاد

طرف باد (اسم)
windward

بادگیر (صفت)
windward

روبه باد (صفت)
windward

باد خور (صفت)
windy, windward

باد خیز (صفت)
windy, windward

جملات نمونه

1. The ship beat up to windward.
[ترجمه ترگمان]کشتی به طرف باد می وزید
[ترجمه گوگل]کشتی به ضربات پنالتی ضربه زد

2. On the windward leg of the race the wind was strong.
[ترجمه ترگمان]در طرف windward باد، باد تندی می وزید
[ترجمه گوگل]باد بر روی باد برهنه مسابقه قوی بود

3. Before we staked our claim to our own windward isle, there was something I wanted to see first.
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که ما claim خود را به جزیره windward our، چیزی بود که می خواستم اول آن را ببینم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ما ادعای ما را به جزیره بربری خودمان تنظیم کنیم، چیزی بود که می خواستم ببینم

4. It was restless here on the windward side of this spit of island.
[ترجمه ترگمان]این جا در طرف طرف بادگیر جزیره، بی قرار بود
[ترجمه گوگل]در اینجا جزیره باد این جزر و مد بی قرار بود

5. Our ship thrashed to windward.
[ترجمه ترگمان]کشتی ما به طرف باد می وزید
[ترجمه گوگل]کشتی ما به سمت باد افتاده است

6. Lined along the windward side of the roped-off area are the teams.
[ترجمه ترگمان]این تیم در کنار باد خط به سمت باد خط دار قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تیم ها در امتداد سمت باد روبروی منطقه قرار گرفته اند

7. The windward coast jitney dropped him off on the road above the cottage at dusk.
[ترجمه ترگمان]ساحل windward که در طرف باد می وزید او را از جاده بالای کلبه بیرون انداخت
[ترجمه گوگل]جیتی ساحل باد بریزد و در غروب خورشید در جاده بالای کلبه افتاد

8. France lies on the windward side of Europe.
[ترجمه ترگمان]فرانسه در طرف بادگیر اروپا قرار دارد
[ترجمه گوگل]فرانسه در سمت بادبزرگ اروپا قرار دارد

9. Martinique, Netherlands Antilles located in the Windward Islands of the most northern.
[ترجمه ترگمان]جزایر مارتینیک، جزایر آنتیل هلند در جزایر Windward در شمال غربی
[ترجمه گوگل]مارتینیک، آنتیل هلند واقع در جزایر Windward از شمال ترین

10. The capital of St. Lucia, in the Windward Islands of the British West Indies. It was founded by the French in1650. Population, 50, 79
[ترجمه ترگمان]پایتخت سنت لوسیا در جزایر Windward هند غربی بریتانیا این شهر توسط the فرانسوی بنیان نهاده شد جمعیت: ۵۰، ۷۹
[ترجمه گوگل]پایتخت سنت لوسیا، در جزایر Windward از Indias West Indians این توسط فرانسوی در سال 1650 تأسیس شد جمعیت 50، 79

11. The trichoid sensilla are arranged on the inner side (windward side) surface of the antennal stem and branch in each flagella segment.
[ترجمه ترگمان]The sensilla در قسمت داخلی ساقه و شاخه windward در هر بخش flagella قرار داده می شوند
[ترجمه گوگل]سنسور ترشیویته در قسمت داخلی (سطح باد) سطح ساقه و شاخه آنتنی در هر بخش قاعده ای قرار دارد

12. Of or relating to the windward side of a ship; windward.
[ترجمه ترگمان]به طرف طرف باد کشتی که به طرف آن طرف است اشاره می کند
[ترجمه گوگل]از یا مربوط به سمت باد از یک کشتی؛ باد

13. Grenada, is one four Windward Islands, and is located in the South Eastern Caribbean.
[ترجمه ترگمان]گرانادا یک جزیره چهار Windward است و در دریای کاراییب جنوبی واقع شده است
[ترجمه گوگل]گرانادا، یکی از چهار جزیره Windward است و در جنوب دریای کارائیب واقع شده است

14. They erected a 2 - metre - high mud wall on the windward side.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دیوار گلی دو متری در طرف بادگیر بنا کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک دیوار گل گاوزر 2 متر را در طرف باد برافراشتند

اصطلاحات

to wind ward of

در موضع مستحکم و برتر (قرار داشتن)، مقر خوبی داشتن


پیشنهاد کاربران

رو به باد

windward ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بادسو 2
تعریف: آن سمت از شیء که رو به باد است


کلمات دیگر: