1. coefficient of correlation
ضریب همبستگی
2. coefficient of skewness
ضریب یا همگر چولگی
3. diffusion coefficient
(نور و گاز و غیره) ضریب انتشار،همگرپخشیدگی
4. In 8pq, the coefficient of pq is
[ترجمه ebrahim] در 8pq، ضریب pq هشت است.
[ترجمه ترگمان]در ۸، ضریب of مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در ضریب 8pq ضریب pq است
5. In 3 xy, 3 is the coefficient of xy.
[ترجمه ebrahim] در 3xy، ضریب xy سه است.
[ترجمه ترگمان]در ۳ xy، ۳ ضریب xy است
[ترجمه گوگل]در 3 xy، 3 ضریب xy است
6. Component 1 has the higher partition coefficient and thus moves through the column faster.
[ترجمه ترگمان]مولفه ۱ دارای ضریب پارتیشن بالاتر است و بنابراین سریع تر از ستون حرکت می کند
[ترجمه گوگل]کامپوننت 1 دارای ضریب پارتیشن بالاتر است و از این طریق ستون سریعتر حرکت می کند
7. So beta merely uses the correlation coefficient to weight the ratio of the risks of the security and the market.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بتا فقط از ضریب همبستگی برای کاهش نسبت ریسک امنیت و بازار استفاده می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین بتا صرفا با استفاده از ضریب همبستگی برای وزن نسبت به خطرات امنیتی و بازار است
8. For example, suppose that the correlation coefficient is zero.
[ترجمه ترگمان]برای مثال فرض کنید ضریب همبستگی صفر است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال فرض کنید که ضریب همبستگی صفر است
9. The coefficient of diversification measures the extent to which the portfolio has been diversified.
[ترجمه ترگمان]ضریب تنوع، میزانی را که پورتفولیو در آن گوناگونی دارد، اندازه گیری می کند
[ترجمه گوگل]ضریب انحراف اندازه گیری می کند که میزان نمونه کارها متنوع بوده است
10. Take, for example, the coefficient estimated on B t in the equations: this is an estimate of.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ضریب برآورد شده بر روی B در معادله: این یک برآورد از آن است
[ترجمه گوگل]برای مثال، برای مثال، ضریب برآورد شده در B t در معادلات را برآورد کنید
11. Pearsons correlation coefficient was calculated to measure the association between continuous variables.
[ترجمه ترگمان]ضریب همبستگی Pearsons برای اندازه گیری ارتباط بین متغیرهای پیوسته محاسبه شد
[ترجمه گوگل]ضریب همبستگی پیرسون برای اندازه گیری رابطه بین متغیرهای پیوسته محاسبه شد
12. This can be expressed as the frictional coefficient for the chain, again within the tube confines.
[ترجمه ترگمان]این می تواند به عنوان ضریب اصطکاک برای زنجیره، دوباره در محدوده لوله بیان شود
[ترجمه گوگل]این می تواند به عنوان ضریب اصطکاک برای زنجیره بیان، دوباره در داخل محدوده لوله بیان می شود
13. The coefficient of variation within assays was 2% and between assays 8%.
[ترجمه ترگمان]ضریب تغییر در سنجش ۲ درصد و بین سنجش ۸ درصد بود
[ترجمه گوگل]ضریب تغییرات در آزمونها 2٪ و بین آزمونها 8٪ بود
14. For this degree the coefficient is then the integral of this integrand over the standard interval.
[ترجمه ترگمان]برای این درجه، ضریب انتگرال این integrand در طول بازه استاندارد است
[ترجمه گوگل]برای این مقدار ضریب، انتگرال این انتگرال در طول فاصله استاندارد است
15. To measure associations, Pearson's correlation coefficient was used.
[ترجمه ترگمان]برای سنجش روابط ضریب همبستگی پیرسون بکار گرفته شد
[ترجمه گوگل]برای سنجش ارتباطات از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد