کلمه جو
صفحه اصلی

bended


(قدیمی) زمان گذشته و اسم مفعول فعل: bend، زانو زنان

انگلیسی به فارسی

(قدیمی) زمان گذشته و اسم مفعول فعل: bend


خم شده


انگلیسی به انگلیسی

• bent; curved; crooked, not straight (archaic)

if you say that you ask someone on bended knees to do something, you mean that you want them to do it very much.

جملات نمونه

on bended knee

زانو زده، زانوزنان


1. on bended knee
زانو زده،زانو زنان

2. He proposed to her on bended knee.
[ترجمه ترگمان]به او پیشنهاد کرد که زانو بزند
[ترجمه گوگل]او به زانو خم شد

3. He went down on bended knee and asked her to marry him.
[ترجمه ترگمان]زانو زد و از او خواست که با او ازدواج کند
[ترجمه گوگل]او بر روی زانو خم شد و از او خواست که ازدواج کند

4. He went down on bended knee to ask her to marry him.
[ترجمه ترگمان]به زانو درآمد تا از او بخواهد با او ازدواج کند
[ترجمه گوگل]او به زانو خم شد تا از او بخواهد ازدواج کند

5. I'd go down on bended knee if I thought she'd change her mind.
[ترجمه ترگمان]اگر فکر می کردم که تصمیمش را عوض کرده، روی زانو تو زانو زده بودم
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کردم ذهنش تغییر کرده بود، زانو خم شدم

6. We beg the Government on bended knees not to cut this budget.
[ترجمه ترگمان]از دولت درخواست می کنیم که زانو بزند و این بودجه را قطع نکند
[ترجمه گوگل]ما از دولت خواسته ایم که زانو بزنیم تا این بودجه را کاهش دهیم

7. I bet you beg for it on bended knees!
[ترجمه ترگمان]! شرط می بندم که تو زانو هات التماس می کنی
[ترجمه گوگل]من شرط می بندم که آن را در زانو های خم شده امتحان کنید

8. The TV network begged her on bended knee to return to the program.
[ترجمه ترگمان]شبکه تلویزیونی از او درخواست کرد تا زانو بزند تا به برنامه برگردد
[ترجمه گوگل]شبکه تلویزیونی او را به زانو خم کرد و به برنامه بازگشت

9. Resting his weight on his bended knee, he was staring motionless over a precipice towards the lake.
[ترجمه ترگمان]در حالی که روی زانوی راستش خم شده بود، بی حرکت روی پرتگاهی به سمت دریاچه خیره شده بود
[ترجمه گوگل]وزن خود را در زانوی خمیدگی خود قرار داد، او به صورت بی وقفه در یک نهر به سمت دریاچه خیره شد

10. On bended knee I ask you to ponder this phenomenon.
[ترجمه ترگمان]در یک زانو، از شما می خواهم که این پدیده را مورد بررسی قرار دهید
[ترجمه گوگل]در زانوی خم شده از شما می خواهم این پدیده را درک کنید

11. We need not crawl on bended knees.
[ترجمه ترگمان] ما نباید زانو بزنیم
[ترجمه گوگل]ما نیازی به خم شدن روی زانوی خالی نداریم

12. Perhaps it was all of that singing on bended knees or from seated positions.
[ترجمه ترگمان]شاید همه آن ها در حال آواز خواندن روی زانو و یا از جای نشستن بودند
[ترجمه گوگل]شاید این همه آواز خواندن بر روی زانوی خم شده و یا موقعیت های نشسته بود

13. George asked her to marry him on bended knee.
[ترجمه ترگمان]جورج از او خواست تا زانو بزند و با او ازدواج کند
[ترجمه گوگل]جورج از او خواست که با زانو خم شده ازدواج کند

14. I bended my head because I lack confidence, not because he called me mother.
[ترجمه ترگمان]سرم را به جلو تکان می دهم، چون اعتماد به نفس ندارم، نه به خاطر اینکه او مرا مادر صدا کرده بود
[ترجمه گوگل]من سرم را خم کردم چون من اعتماد به نفس ندارم، نه به این دلیل که او به من مادرم مراجعه کرد

15. And to the last bended their light on me.
[ترجمه ترگمان]و برای آخرین بار تو light رو به من می زنی
[ترجمه گوگل]و تا آخر، نورشان را بر روی من خم کرد


کلمات دیگر: