کلمه جو
صفحه اصلی

fragmental


معنی : شکسته، پاره پاره، جزء جزء، ریز شده
معانی دیگر : رجوع شود به: fragmentary، fragmentary : پاره پاره، ناقص

انگلیسی به فارسی

( fragmentary =) پاره پاره، جز جز ، شکسته، ریز شده، ناقص


قطعه قطعه، پاره پاره، جزء جزء، شکسته، ریز شده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: fragmentally (adv.)
• : تعریف: fragmentary.

• segmented; intermittent; broken; not whole

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آواری
[آب و خاک] بافت خرده سنگی

مترادف و متضاد

شکسته (صفت)
doddered, broken, fragmentary, zigzag, fragmental

پاره پاره (صفت)
ragged, fragmentary, fragmental, dilapidated, scrappy, torn to pieces

جزء جزء (صفت)
fragmentary, fragmental

ریز شده (صفت)
fragmentary, fragmental

جملات نمونه

1. To extract conformational motifs and construct fragmental libraries for peptide, it is important to analyze the structure of the conformational space of oligopeptide.
[ترجمه ترگمان]برای استخراج موتیف های ساختاری و ساخت کتابخانه های fragmental برای پپتید، مهم است که ساختار فضای conformational of را تجزیه و تحلیل کنیم
[ترجمه گوگل]برای استخراج انگیزه های سازگاری و ساخت کتابخانه های قطعه ای برای پپتید، مهم است که ساختار فضای تطبیقی ​​oligopeptide را تحلیل کنیم

2. Disconnected and fragmental richness constantly explores, presses and tests the inner heart of the society.
[ترجمه ترگمان]غنا و غنای fragmental به طور مداوم به بررسی، فشار و آزمایش قلب داخلی جامعه می پردازد
[ترجمه گوگل]غنای متفرق شده و قطعی به طور مداوم کاوش، تسلیم و ترسیم قلب درونی جامعه است

3. Before the 17 Century, there were few fragmental contacts between Taiwan and China.
[ترجمه ترگمان]قبل از قرن ۱۷، تعداد کمی از تماس های fragmental بین تایوان و چین وجود داشت
[ترجمه گوگل]پیش از قرن 17، میان تایوان و چین چندین ارتباط وجود داشت

4. There are 46 kinds of fragmental minerals. The 67% of heavy minerals is magnetite, ilmenite, limonite and schistose minerals.
[ترجمه ترگمان]۴۶ نوع از مواد معدنی fragmental وجود دارد ۶۷ درصد از مواد معدنی سنگین، مگنتیت، ilmenite، limonite و schistose هستند
[ترجمه گوگل]46 نوع از مواد معدنی قطعی وجود دارد 67 درصد از مواد معدنی سنگین مگنتیت، ایلمنیت، لیمونیت و مواد معدنی اسید است

5. Nothing could be solved through fragmental ideas.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند از طریق ایده های fragmental حل شود
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند با ایده های قطعه ای حل شود

6. It is suitable for automatically. Packaging of steeping products fragmental tea, medicinal tea, coffee etc.
[ترجمه ترگمان]آن برای خود به طور خودکار مناسب است بسته بندی محصولات steeping، چای، چای دارویی، قهوه و غیره
[ترجمه گوگل]این به طور خودکار مناسب است بسته بندی چای قطعه ای، چای دارویی، قهوه و غیره

7. Yingcheng group's volcanic rocks in Shengping field areof rhyolites, andesites, basalts, felsites and volcanic fragmental rocks.
[ترجمه ترگمان]سنگ های آتشفشانی گروهی در میدان Shengping، areof، andesites، basalts، felsites، و صخره های آتشفشانی fragmental قرار دارند
[ترجمه گوگل]سنگ های آتشفشانی گروه Yingcheng در رشته Shengping areof rhyolites، anesites، basalts، felsites و سنگ های قطب آتشفشانی

8. The select principle of drawing interval was given for different coal - gangue fragmental size.
[ترجمه ترگمان]اصل انتخاب فاصله برای اندازه fragmental coal - coal متفاوت داده شد
[ترجمه گوگل]اصل انتخاب فاصله طراحی برای اندازه قطعه زغال سنگ متفاوت است

9. Deimos has a smooth surface due to a blanket of fragmental rock or regolith, except for the most recent impact craters.
[ترجمه ترگمان]Deimos یک سطح صاف به خاطر یک پتو از سنگ fragmental و یا regolith دارد، به جز for برخوردی که به تازگی ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]Deimos دارای یک سطح صاف به علت یک روکش از سنگ قطعه ای یا رگولیت، به جز آخرین حفره های ضربه


کلمات دیگر: