1. he needs to be helped out of the spiritual morass in which he has been wallowing
بایستی او را از آن منجلاب روحی که در آن دست و پا می زند رهانید.
2. The morass of rules and regulations is delaying the start of the project.
[ترجمه ترگمان]مسیر قوانین و مقررات، آغاز این پروژه را به تاخیر می اندازد
[ترجمه گوگل]سر و صدا از قوانین و مقررات آغاز پروژه را تاخیر می زند
3. They were stuck in a morass of paperwork.
[ترجمه ترگمان]اونا تو یه مرداب پر از کاغذ بازی گیر کردن
[ترجمه گوگل]آنها در یک شلوغی از کاغذکاری گیر کرده بودند
4. I tried to drag myself out of the morass of despair.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم خودم را از مرداب ناامیدی بیرون بکشم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم خودم رو از ناامیدی دور کنم
5. We got bogged down in a morass of detail and bureaucratic red tape.
[ترجمه ترگمان]ما توی یک باتلاق پر از جزئیات و نوار bureaucratic گیر افتادیم
[ترجمه گوگل]ما در پیچ و خم جزئیات و نوار اداری بوروکراتیک گرفتار شدیم
6. The morass in Washington has gained even greater attention as bond investors have little economic news on which to focus.
[ترجمه ترگمان]این باتلاق در واشنگتن حتی توجه بیشتری به خود جلب کرده است چون سرمایه گذاران اخبار اقتصادی کمی در مورد آن دارند
[ترجمه گوگل]سر و صدا در واشنگتن توجه بیشتری را به خود جلب کرده است زیرا سرمایه گذاران بنیاد اخبار اقتصادی کمی دارند که باید تمرکز کنند
7. And so I am pasted to this leaning morass, observing the simplest of equations.
[ترجمه ترگمان]بنابراین من با مشاهده ساده ترین معادله به این باتلاق تکیه زده ام
[ترجمه گوگل]و بنابراین من به این غرق دراز کشیدن، مشاهده ساده ترین معادلات
8. The legal system flounders in its own morass of indefensible defendants, incoherent witnesses, and injudicious jurists.
[ترجمه ترگمان]نظام حقوقی در باتلاقی از متهمان غیرقابل دفاع، گواهان incoherent، و حقوقدانان بود
[ترجمه گوگل]نظام حقوقی در حبس خود متهمان غیرقابل انکار، شاهدان ناخوشایند و حقوقدانان متخلف است
9. After completing the Black Morass encounter, all the additional mobs zone will no longer all aggro.
[ترجمه ترگمان]پس از اتمام برخورد morass سیاه، تمام مناطق آزاد دیگر تمام مناطق تحت فشار قرار نخواهند گرفت
[ترجمه گوگل]پس از اتمام جلسه سیاه مورس، تمام ناحیه های اضافی مباحثه دیگر تمام نخواهد شد
10. Human Performance Enhancement: ü berhumans or Ethical Morass?
[ترجمه ترگمان]ارتقا عملکرد انسان: u berhumans یا اصول اخلاقی؟
[ترجمه گوگل]تقویت عملکرد انسان: ü berhumans یا Morals اخلاقی؟
11. But in the morass of all this minutiae, we seem to be missing the point.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسد که در میان این نکات جزئی دیگر نکته را گم کرده ایم
[ترجمه گوگل]اما به نظر می رسد که در همه این موارد، نقطه ضعف است
12. We're trying to drag the country out of its economic morass.
[ترجمه ترگمان]ما می کوشیم تا کشور را از ریشه اقتصادی اش بیرون بکشیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای کشیدن کشور از بحران اقتصادی خود هستیم
13. But he had been there - he had watched some one he loved being drawn deeper and deeper into the morass.
[ترجمه ترگمان]اما او آنجا بود - کسی را که دوست داشت عمیق تر و عمیق تر در باتلاق فرورفته باشد تماشا کرده بود
[ترجمه گوگل]اما او آنجا بوده است - او را تماشا برخی از او دوست داشت که عمیق تر و عمیق تر به مورچه کشیده شده است
14. Caroline realised that she was floundering in such a morass of conflicting emotions that she hardly knew what to resent most.
[ترجمه ترگمان]از آن گذشته، کارولین فهمید که او در این باتلاق احساسات ضد و نقیض خود دست و پا می زند که به زحمت می دانست چه چیز از آن بدش خواهد آمد
[ترجمه گوگل]کارولین متوجه شد که او در چنین خنده ای از احساسات متضاد شگفت زده شده است که او به سختی می دانست چه چیزی بیشتر از آن خشمگین شود