کلمه جو
صفحه اصلی

nucleation

انگلیسی به فارسی

هسته


انگلیسی به انگلیسی

• formation of a nucleus

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] هسته زایی
[آب و خاک] هسته بندی

جملات نمونه

1. This increases biliary cholesterol content and favours nucleation of cholesterol monohydrate crystals.
[ترجمه ترگمان]این کار مقدار کلسترول را افزایش می دهد و از تشکیل هسته of کلسترول کمک می کند
[ترجمه گوگل]این باعث افزایش محتوای کلسترول صفراوی شده و باعث ایجاد هسته کلسترول مونوهیدرات می شود

2. As yet, there is no information about nucleation times measured in this way in patients with complete gall stone dissolution.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، هیچ اطلاعاتی در مورد زمان تشکیل هسته در این روش در بیماران با انحلال کامل سنگ صفرا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هیچ اطلاعاتی در مورد زمان هسته ای اندازه گیری شده در این روش در بیماران با انحلال کامل سنگ صفرا وجود ندارد

3. The nucleation time did not correlate with either total lipid concentration or total protein concentration.
[ترجمه ترگمان]زمان تشکیل هسته با غلظت کل چربی و غلظت کل پروتیین ارتباط نداشت
[ترجمه گوگل]زمان هسته سازی با غلظت لیپید کل یا غلظت کل پروتئین ارتباط نداشت

4. Increasing amounts of egg lecithin progressively prolonged the nucleation time.
[ترجمه ترگمان]افزایش حجم تخم مرغ باعث افزایش تدریجی زمان جوانه زنی می شود
[ترجمه گوگل]افزایش مقدار لسیتین تخم مرغ به تدریج طولانی شدن زمان هسته

5. Cholesterol nucleation time, biliary lipid concentration, vesicular cholesterol distribution, and biliary protein concentration were measured and compared.
[ترجمه ترگمان]زمان تشکیل هسته کلسترول، غلظت لیپید، توزیع کلسترول، و غلظت پروتیین biliary اندازه گیری و مقایسه شد
[ترجمه گوگل]زمان تخمک گذاری کلسترول، غلظت لیپیدهای صفراوی، توزیع کلسترول حاملگی و غلظت پروتئین صفراوی اندازه گیری و مقایسه شد

6. Phospholipids, however, prolong the nucleation time.
[ترجمه ترگمان]با این حال، Phospholipids زمان تشکیل هسته را طولانی می کند
[ترجمه گوگل]فسفولیپید ها، با این حال طولانی شدن زمان هسته را افزایش می دهند

7. The nucleation time of model biles was also markedly affected by varying the added phospholipid species.
[ترجمه ترگمان]زمان جوانه زنی مدل biles نیز به طور قابل توجهی تحت تاثیر تغییر گونه های phospholipid اضافه شده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]زمان نو شدن مدل biles نیز به طور قابل ملاحظه ای با تغییر گونه های فسفولیپید اضافه شده بود

8. It was demonstrated that condensate depression and nucleation rate increase with increasing cooling velocity and intracrystalline nucleation is main nucleation form of the new phase.
[ترجمه ترگمان]نشان داده شد که افسردگی فشرده و افزایش نرخ جوانه زنی با افزایش سرعت خنک کنندگی و جوانه زنی هسته، تشکیل هسته اصلی جوانه زنی فاز جدید است
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که کاهش افسردگی و میزان هسته زدگی با افزایش سرعت خنک شدن و ایجاد هسته درون کریستالی، شکل اصلی هسته ای فاز جدید است

9. Many factors affecting cell nucleation and cell growth among the extrusion process such as preshaping pressure, melt temperature, melt viscosity, interfacial tension, take-up speed and the te.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از عوامل موثر بر تشکیل هسته سلول و رشد سلول در میان فرآیند اکستروژن نظیر فشار preshaping، دمای ذوب، ویسکوزیته ذوب، کشش سطحی، سرعت بالا و جریان موثر هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از عوامل موثر بر هسته سلولی و رشد سلول در فرایند اکستروژن مانند فشار پیش فشار، دمای ذوب، ویسکوزیته ذوب، تنش بین فاز، سرعت جذب و TE

10. It can be presumed that the nucleation rate of HHM will increase with the rise of temperature and supersaturated ratio, when toluene used as dissolvent.
[ترجمه ترگمان]می توان فرض کرد که وقتی تولوئن به عنوان dissolvent استفاده می شود، نرخ جوانه زنی of با افزایش دما و نسبت supersaturated افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]می توان فرض کرد که نرخ هسته سازی HHM با افزایش درجه حرارت و میزان بیش از حد، زمانی که تولوئن به عنوان حلال استفاده می شود، افزایش می یابد

11. Whoever is in many nucleation leukocytes inside see gram-negative diplococcus, who is gonorrhea infection.
[ترجمه ترگمان]هر کس که در بسیاری از nucleation تشکیل شده باشد، diplococcus منفی را می بیند که از بیماری سوزاک گرفته می شود
[ترجمه گوگل]هر کسی که در بسیاری از سلولهای لنفوسیت هسته ای قرار دارد، دیپلکوک های گرم منفی را که عفونت گونوره ای دارند، مشاهده می کند

12. What determines a particle's potential for nucleation is its "critical supersaturation ".
[ترجمه ترگمان]آنچه که پتانسیل یک ذره برای جوانه زنی را تعیین می کند، \"supersaturation بحرانی\" آن است
[ترجمه گوگل]چه چیزی پتانسیل ذرات برای هسته شدن را تعیین می کند، 'فوق العاده پررنگ' آن است

13. Anything that creates nucleation sites for bubble formation will aid vacuum degassing, so I suspect that (gentle) use of a stir bar will be better than none.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که محل های تشکیل هسته را برای تشکیل حباب ایجاد کند به خلا کمک می کند، بنابراین من شک دارم که استفاده (ملایم)از نوار حرکتی بهتر از هیچ کدام باشد
[ترجمه گوگل]هر چیزی که سایتهای هسته ای را برای تشکیل حباب ایجاد می کند، منجر به خنک سازی خلاء خواهد شد، بنابراین من معتقد هستم که استفاده آسان از نوار مخلوط بهتر از هیچ کدام نیست

14. Cerium nitrate acted as nucleation agent and accelerator in whole phosphating process of aluminum alloy.
[ترجمه ترگمان]نیترات Cerium بعنوان عامل جوانه زنی و شتاب ده در کل فرآیند phosphating آلیاژ آلومینیوم عمل کرد
[ترجمه گوگل]نیتریت سریم به عنوان عامل هسته ای و شتابدهنده در کل فرآیند فسفاته آلیاژ آلومینیوم عمل می کند

پیشنهاد کاربران

جوانه زنی

هسته زایی

هسته سازی،
تشکیل هسته اولیه ماده،
هسته زایی،

هسته گذاری

نطفه تبلور

nucleation ( شیمی )
واژه مصوب: هسته‏زایی 2
تعریف: 1. تشکیل هستۀ بلوری جدید در محلول اَبَرسیر‏شده در طی فرایند تبلور|||2. شکل‏گیری انبوهۀ بسپاری منظم کوچکی در مذاب یا محلول که مرکزی برای رشد بلور است


کلمات دیگر: