کلمه جو
صفحه اصلی

hypersensitivity


معنی : حساسیت شدید
معانی دیگر : حساسیت شدید

انگلیسی به فارسی

حساسیت شدید


انگلیسی به انگلیسی

• excessive sensitivity; abnormal sensitivity to a substance which does not usually have a negative affect on the body (i.e. medication)

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] حساسیت شدید

مترادف و متضاد

حساسیت شدید (اسم)
hypersensitivity

جملات نمونه

1. Use in deep cuts with much pain and hypersensitivity to any touch.
[ترجمه ترگمان]از بریدگی های عمیق با درد و رنج زیاد برای هر گونه تماس استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با کاهش شدید با درد و حساسیت زیاد به هر لمس استفاده کنید

2. But hypersensitivity about colour or religious affiliation can be counterproductive.
[ترجمه ترگمان]اما وابستگی به وابستگی به رنگ و یا وابستگی مذهبی می تواند سازنده باشد
[ترجمه گوگل]اما حساسیت نسبت به رنگ یا وابستگی مذهبی می تواند منفی باشد

3. Carotid sinus hypersensitivity may result in either an intermittent drop in blood pressure or bradycardia, or both.
[ترجمه ترگمان]سینوس معکوس ممکن است منجر به افت متناوب در فشار خون و یا هر دو شود
[ترجمه گوگل]حساسیت به سینوسی کاروتید ممکن است منجر به کاهش قطعی فشار خون یا برادی کاردی یا هر دو شود

4. He suffered from the kind of hypersensitivity which, unchecked or unguarded, would have incapacitated him.
[ترجمه ترگمان]از آن گونه of رنج می برد که بی آن که خود را مهار کند یا بی آن که مراقب باشد از پا در می آورد
[ترجمه گوگل]او از نوع حساسیت بالا رنج می برد که غیرقابل کنترل یا محافظت نشده می تواند او را ناتوان سازد

5. It is generally considered that tuberculid is a hypersensitivity response to Mycobacterium tuberculosis or its metabolic products, but not directly caused by this pathogen.
[ترجمه ترگمان]عموما در نظر گرفته می شود که tuberculid واکنش hypersensitivity به Mycobacterium سل یا محصولات متابولیک آن است، اما نه به طور مستقیم توسط این پاتوژن عامل ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]به طور کلی تصور می شود که سل سل واکنش حساسیتی به Mycobacterium tuberculosis یا محصولات متابولیکی آن است، اما به طور مستقیم از این پاتوژن ایجاد نمی شود

6. Diagnosis: Hypersensitivity pneumonitis, subacute stage, with centrilobular nodules.
[ترجمه ترگمان]تشخیص: Hypersensitivity pneumonitis، مرحله subacute، با گره های centrilobular
[ترجمه گوگل]تشخیص: پنومونیت حساسیت به هیپوفیز، مرحله پس از قاعدگی، با گره های مرکزی

7. A contact hypersensitivity such as poison oak dermatitis is initiated be contact with the antigen, which is also called the allergen.
[ترجمه ترگمان]یک سطح تماس مانند درماتیت oak سمی با آنتی ژن (آنتی ژن)تماس گرفته می شود، که همچنین the نامیده می شود
[ترجمه گوگل]حساسیت مخاطی مانند درماتیت بلوط سمی شروع به تماس با آنتی ژن می کند که همچنین آلرژن نامیده می شود

8. Allergy: A hypersensitivity to certain foods, cosmetics, tints or other substances.
[ترجمه ترگمان]Allergy: A به مواد غذایی خاص، مواد آرایشی، رنگ ها و مواد دیگر
[ترجمه گوگل]آلرژی: حساسیت به مواد غذایی خاص، لوازم آرایشی، رنگ یا مواد دیگر

9. On the other hand, delayed-type hypersensitivity, and splenic cell mitogen responses to phytohemagglutinin and concanavalin A did not differ among mice fed the various diets.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، hypersensitivity نوع hypersensitivity به تاخیر افتاده و پاسخ های سلول splenic به phytohemagglutinin و concanavalin A در میان موش ها با رژیم های غذایی مختلف تفاوت چندانی نداشت
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، واکنش های نوع تاخیری و پاسخ های متیوژن سلولی اسپلیت به فیتو هموگلوتینین و کنکنالین A در موش های تغذیه شده با رژیم های مختلف متفاوت نبود

10. Hypersensitivity pneumonitis is related to inhaled antigens.
[ترجمه ترگمان]Hypersensitivity pneumonitis مربوط به آنتی ژن تنفسی است
[ترجمه گوگل]پنومونیت حساسیت نسبت به آنتی ژن های استنشاقی

11. Dentine hypersensitivity is common in Chinese adults, with the prevalence of 2 7 %.
[ترجمه ترگمان]Dentine hypersensitivity با شیوع ۲ % در بزرگسالان چینی رایج است
[ترجمه گوگل]حساسیت دندانی در بزرگسالان چینی شایع است و شیوع آن 2 تا 7 درصد است

12. Dermal hypersensitivity usually does not develop until three to four weeks after onset.
[ترجمه ترگمان]Dermal hypersensitivity معمولا تا سه یا چهار هفته پس از شروع کار خود را توسعه نمی دهند
[ترجمه گوگل]حساسیت پوستی معمولا تا سه تا چهار هفته بعد از شروع شدن ایجاد نمی شود

13. Both type II and type IV immune hypersensitivity reactions contribute to this rejection reaction.
[ترجمه ترگمان]هر دو نوع II و نوع ۴، واکنش های hypersensitivity در برابر این واکنش rejection نقش دارند
[ترجمه گوگل]هر دو واکنش حساسیت ایمنی ایمنی نوع II و نوع IV به این واکنش ردگیری کمک می کنند

14. Objective To know the mechanisms of treating dentine hypersensitivity by NS Paint.
[ترجمه ترگمان]هدف دانستن مکانیسم های درمان dentine hypersensitivity توسط NS Paint
[ترجمه گوگل]هدف: شناخت مکانیزم های درمان حساسیت دندان با رنگ NS

15. Dyspeptic Patients With Visceral Hypersensitivity : Sensitisation of Pain Specific or Multimodal Pathways?
[ترجمه ترگمان]dyspeptic بیماران مبتلا به Visceral Hypersensitivity: sensitisation از مسیرهای Pain یا multimodal؟
[ترجمه گوگل]بیماران دیسپپتید با حساسیت بیش از حد احشاء: حساسیت مسیرهای خاص یا چندمتغالی درد؟

پیشنهاد کاربران

حسّاسیّت حسّی زیاد ( فرهنگ روانشناسی خداپرست )


این کلمه در متون روانشناسی، ازدیاد حساسیت معنی می شود.

دامپزشکی و علوم دامی
ازدیاد حساسیت

حساسیت زیاد

hypersensitivity ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: بیش‏حساسی
تعریف: واکنش گیاه میزبان به حملۀ عامل بیماری که در آن یاخته های مورد حمله کاملاً می میرند و مانع گسترش بیشتر بیماری می شوند


کلمات دیگر: