کلمه جو
صفحه اصلی

firebreak


آتش شکن (باریکه ای از زمین که شخم می شود تا در مقابل آتش سوزی احتمالی جنگل سد باشد)

انگلیسی به فارسی

آتش‌شکن (باریکه‌ای از زمین که شخم می‌شود تا در مقابل آتش‌سوزی احتمالی جنگل سد باشد)


آتش سوزی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece of land that has been cleared of vegetation and other combustible objects in order to contain a fire.

(2) تعریف: in military strategy, the uncertain transitional period or situation between the use of conventional and the use of nuclear weapons.

• strip of earth cleared in order to prevent a fire from spreading in a wooded area
a firebreak is an area of open land that has been cleared in a wood or forest to stop a fire from spreading.
strip of earth cleared in order to prevent a fire from spreading in a wooded area

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] آتش شکن

جملات نمونه

1. Using a firebreak as a foot path, the men moved up the 350-foot peak.
[ترجمه ترگمان]مردان با استفاده از firebreak به عنوان یک مسیر پا، قله ۳۵۰ فوتی را حرکت دادند
[ترجمه گوگل]با استفاده از آتش سوزی به عنوان یک مسیر پا، مردان حرکت می کند تا قله 350 فوت

2. And the single layer firebreak forest on upper mountain ridges showed the least fire retardant efficiency.
[ترجمه ترگمان]و جنگل تک لایه firebreak روی ستیغ کوه بالایی، کم ترین کارایی را نشان داد
[ترجمه گوگل]و جنگلهای آتش سوزی تک لایه در رگه های کوه بالا نشان داد که کمترین بازده بازدارنده آتش است

3. So the effective structure of the firebreak belt in the ridge mountain was the sparse structure.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ساختار موثر کمربند firebreak در کوهستان صخره، ساختار پراکنده بود
[ترجمه گوگل]بنابراین ساختار موثر کمربند آتش نشانی در کوه گودال، ساختار نادر بود

4. But the firebreak between Greece and the other embattled sovereigns of the euro zone is even more important.
[ترجمه ترگمان]اما اختلاف بین یونان و دیگر فرمانروایان درگیر در منطقه یورو از اهمیت بیشتری برخوردار است
[ترجمه گوگل]اما آتش سوزی میان یونان و دیگر طرفداران منطقه یورو حتی مهمتر از آن است

5. You can see a firebreak here made by cutting the miscellaneous trees to prevent forest fires.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک firebreak را در اینجا ببینید که با قطع درختان مختلف برای جلوگیری از آتش سوزی جنگل ساخته شده است
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از آتش سوزی های جنگل، می توانید یک آتش نشانی را در اینجا بوسیله برش درختان متفرقه ببینید

6. The creation of a new firebreak should be done by taking structures down manually or with a bulldozer if available.
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک firebreak جدید باید با استفاده از ساختار به صورت دستی و یا با یک بولدوزر در صورت وجود انجام شود
[ترجمه گوگل]ایجاد آتش سوزی جدید باید با استفاده از ساختارها به صورت دستی یا با بولدوزر در صورت موجود بودن انجام شود

7. So the effective structure of the firebreak tree belt in the ridge of a mountain was the sparse structure.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ساختار موثر کمربند درختی firebreak در صخره یک کوه، ساختار پراکنده بود
[ترجمه گوگل]بنابراین ساختار مؤثر کمربندهای دریایی آتشفشان در لبه کوه، ساختار نادر بود

8. Within a displaced persons camp, build a firebreak 50 m wide approximately every 300 m of building area.
[ترجمه ترگمان]درون یک اردوگاه آوارگان، حدود ۵۰ متر عرض در هر ۳۰۰ متر مربع ساختمان ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]در یک اردوگاه آوارگان، یک آتش سوزی را در حدود 50 متر عرض تقریبا هر 300 متر ساختمان ایجاد کنید

9. WILDFIRES can sometimes only be stopped by the act of lighting a second blaze to create a firebreak.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات تنها با عمل نورپردازی یک شعله دوم برای ایجاد یک firebreak متوقف می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات می توان با فروریختن یک آتش سوزی برای ایجاد آتش سوزی، WILDFIRES را تنها با توقف آتش سوزی متوقف کرد

10. The proofing efficiency is closely correlated with the wind weather area of the firebreak tree belt.
[ترجمه ترگمان]کارایی proofing ارتباط نزدیکی با منطقه آب و هوای گرم کمربند درختی firebreak دارد
[ترجمه گوگل]کارآیی اثبات شده با منطقه هوای باد کمربندهای درخت آتش سوزی ارتباط نزدیکی دارد

11. Hotshots - Working in 20-person teams, the main job of these highly trained firefighters is to build a firebreak around the fire to keep it from spreading.
[ترجمه ترگمان]hotshots - کار کردن در تیم های ۲۰ نفره، وظیفه اصلی این آتش نشان که به شدت آموزش دیده اند، ساخت حلقه ای در اطراف آتش برای جلوگیری از گسترش آن است
[ترجمه گوگل]Hotshots - کار در تیم های 20 نفره، کار اصلی این آتش نشانان بسیار آموزش دیده ساختن آتش سوزی در اطراف آتش است تا از پخش آن جلوگیری شود

12. In the meantime, the rest of Europe can get a firebreak.
[ترجمه ترگمان]در ضمن، بقیه اروپا میتونن یه \"firebreak\" بگیرن
[ترجمه گوگل]در همین حال، بقیه اروپا می تواند آتش سوزی را دریافت کند

13. Working to a plan at last, James' firefighters had also created a large firebreak to the north of the conflagration.
[ترجمه ترگمان]مامورین آتش نشانی جیمز، که در حال کار بر روی یک برنامه بودند، یک firebreak بزرگ را در شمال این آتش سوزی ایجاد کرده بودند
[ترجمه گوگل]در نهایت کار کردن با یک طرح، آتش نشانان جیمز نیز آتش سوزی بزرگی را در شمال این آتش سوزی ایجاد کردند

14. Local officials say the spark was deliberately lit to create a controlled firebreak.
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی می گویند که این جرقه به عمد برای ایجاد یک firebreak کنترل شده روشن شده بود
[ترجمه گوگل]مقامات محلی می گویند این جرقه به طور عمدی روشن شده است تا آتش سوزی کنترل شده ایجاد کند

پیشنهاد کاربران

آتش بر

firebreak ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: حریق شکن
تعریف: هر مانع طبیعی یا مصنوعی که موجب توقف یا مهار حریق شود


کلمات دیگر: