کلمه جو
صفحه اصلی

meadow


معنی : چمن، مرغزار، چمن زار، علفزار، راغ
معانی دیگر : علفزار (به ویژه اگر علف آن به عنوان علوفه بریده شود)، راه

انگلیسی به فارسی

چمن، چمن زار، مرغزار، راغ، علفزار


چمنزار، علفزار، مرغزار، چمن زار، چمن، راغ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: meadowy (adj.)
(1) تعریف: an open grassland, growing wild or used for pasture or to grow hay.
مترادف: grassland, lea
مشابه: heath, pasturage, pasture

- The sheep grazed in the meadow.
[ترجمه ترگمان] گوسفندان در چمن زار به سر می بردند
[ترجمه گوگل] گوسفند در مزرعه پرورش می دهد

(2) تعریف: an open grassy area in a hilly or mountainous region.
مشابه: grassland, pasture

- We hiked across a meadow filled with wildflowers.
[ترجمه ترگمان] روی علفزار که پر از گل های وحشی بود قدم زدیم
[ترجمه گوگل] ما در سراسر چمنزار پر از گل وحشی شدیم

• grassland; field cultivated for hay; pasture land
a meadow is a field with grass and flowers growing in it.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] چمن، چمنزار، چمنزار، مرغزار
[آب و خاک] مرغزار

مترادف و متضاد

چمن (اسم)
arbor, grass, lawn, turf, sod, meadow, green, grass plot, prairie, greensward, sward

مرغزار (اسم)
field, lawn, meadow, callow, grassland, hayfield, mead, food plain

چمن زار (اسم)
meadow, grassland, lea, prairie

علفزار (اسم)
lawn, meadow, pasture, lea, veldt, veld

راغ (اسم)
meadow

grassy field


Synonyms: bottoms, carpet, grassland, heath, lea, mead, pasturage, pasture, plain, prairie, rug, steppe, veldt


جملات نمونه

1. a meadow bordered the river on the yonder side
مرغزاری از آن سو با رودخانه هم مرز بود.

2. a long sweep of meadow
گستره ی باریک مرغزار

3. two cows were grazing in the meadow
دو گاو در مرغزار می چریدند.

4. This meadow epitomizes the beauty of the whole area.
[ترجمه ترگمان]این چمن زار از زیبایی کل این منطقه محافظت می کرد
[ترجمه گوگل]این علفزار زیبایی کل منطقه را به تصویر کشیده است

5. The meadow is peopled with wild flowers.
[ترجمه ترگمان]چمن زار پر از گل وحشی است
[ترجمه گوگل]چمنزار با گلهای وحشی شناخته می شود

6. The horses in the meadow were being pestered by flies.
[ترجمه ترگمان]اسب ها در چمن زار به ستوه آمده بودند
[ترجمه گوگل]اسب ها در مزرعه توسط مگس ها پرورش داده شدند

7. The seeds of dandelion were carried to the meadow by the wind.
[ترجمه ترگمان]دانه های of به وسیله باد به چمن ها حمل می شد
[ترجمه گوگل]بذر قاصدک به وسیله باد به چمنزار منتقل شد

8. Two cows were browsing in the meadow.
[ترجمه ترگمان]دو گاو در چمن زار جست و جو می کردند
[ترجمه گوگل]دو گاو در حال مرور در چمنزار بودند

9. The meadow has been ploughed up.
[ترجمه ترگمان]چمن زار شخم خورده
[ترجمه گوگل]چمنزار بریده شده است

10. The track leads across a meadow.
[ترجمه ترگمان]جاده از روی چمن رد می شود
[ترجمه گوگل]مسیر منجر به علفزار می شود

11. There are many lambs capering in the meadow.
[ترجمه ترگمان]خیلی از لمب ها در چمن زار جست وخیز می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بره ها در مزرعه وجود دارد

12. The children ran free across the meadow.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از روی چمن زار رها شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها در سراسر چمنزار آزاد شدند

13. The fence extends to the meadow.
[ترجمه ترگمان]حصار به چمن زار گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]حصار به چمنزار گسترش می یابد

14. Meadow Farm is 50 square kilometres in area.
[ترجمه ترگمان]مزرعه چمن ۵۰ کیلومتر مربع مساحت دارد
[ترجمه گوگل]مزرعه علفزار 50 کیلومتر مربع در منطقه است

پیشنهاد کاربران

علفزار

پارک


چمن زار، علف زار، طبیعت

دشت

مرتع
ج: مراتع


کلمات دیگر: