کلمه جو
صفحه اصلی

winter solstice


انقلاب زمستانی، خوریست زمستانی، کوته روز، انقلاب زمستانی یا شتوی

انگلیسی به فارسی

انقلاب زمستانی، خوریست زمستانی، کوتهروز


انقلاب زمستانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in the Northern Hemisphere, the day, usu. December 21, on which the period from sunrise to sunset is shortest.

• change in climate which occurs in the winter season, shortest day of the year

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] انقلاب زمستانی
[آب و خاک] انقلاب زمستانی

جملات نمونه

1. The days begin to draw out after the winter solstice.
[ترجمه احسان یاری] روزی که به شب یلدا می پیوند
[ترجمه ترگمان]روزها بعد از انقلاب زمستانی شروع می شود
[ترجمه گوگل]این روزها پس از انقلاب زمستانی آغاز می شود

2. Since both CHANike and Christmas were originally winter solstice celebrations, they often coincide and compete.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هر دو کریسمس و کریسمس در ابتدا جشن شمسی محسوب می شدند، اغلب با هم مصادف شدند و رقابت کردند
[ترجمه گوگل]از آنجا که هر دو CHANike و کریسمس در اصل جشن های انقلاب زمستانی بودند، آنها اغلب همزمان و رقابت می کردند

3. At the winter solstice two daggers touch the outsides of the spiral.
[ترجمه ترگمان]در زمستان، شب است و دو کارد در حال حرکت به outsides مارپیچی قرار دارد
[ترجمه گوگل]در خلال انقلاب زمستانی دو خنجر از بیرون مارپیچ لمس می کنند

4. The winter solstice was only three days away, and the urge to have a raucous good time among friends took hold.
[ترجمه ترگمان]انقلاب تابستانی تنها سه روز طول کشید و نیاز به داشتن زمانی طولانی و خشن در میان دوستان برگزار شد
[ترجمه گوگل]انقلاب زمستانی تنها سه روز به طول انجامید و تمایل داشت تا زمانیکه دوست داشتنی و دوست داشتنی در میان دوستان برگزار شود

5. Would like everyone Merry Christmas Winter Solstice, Happy New Year!
[ترجمه ترگمان]ای کاش همه کریسمس مبارک، سال نو مبارک
[ترجمه گوگل]می خواهم همه کریسمس کریسمس سال نو مبارک، سال نو مبارک!

6. Lily of the Valley" and "Winter Solstice Angel" are two exclusive designs . . .
[ترجمه ترگمان]\"لی لی از دره\" و \"وینتر Solstice آنجل\" دو طرح انحصاری هستند
[ترجمه گوگل]لیلی دره 'و' فرشته قرمز زمستان 'دو طرح منحصر به فرد هستند

7. One week before the winter solstice, Romans began celebrating Saturnalia, an orgy of food and drink, in honor of Satyr, the god of agriculture.
[ترجمه ترگمان]یک هفته پیش از انقلاب زمستانی، رومیان جشن Saturnalia، می گساری غذا و نوشیدنی، به افتخار مرد بزی، خدای کشاورزی را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]یک هفته قبل از انقلاب زمستانی، رومیان به افتخار ساتیر، خدای کشاورزی، جشن 'ساوتانی' را به عهده گرفتند

8. Even so, the end date of the current Long Count cycle—winter solstice 2012—may be evidence of Maya astronomical skill, said Aveni, the archaeoastronomer.
[ترجمه ترگمان]Aveni، the، می گوید که حتی تا به امروز، تاریخ پایان دوره کنونی شمسی - زمستان امسال - ممکن است شاهدی بر مهارت ستاره شناسی مایا باشد
[ترجمه گوگل]با این وجود، تاریخ پایان دوره انقلاب زمستانی کنونی 2012، ممکن است شواهدی از مهارت نجومی مایا باشد، گفت: Aveni، archaeoastronomer

9. Winter Solstice, although still in the cold season, but the spring is not far off.
[ترجمه ترگمان]زمستان، هرچند هنوز در هوای سرد است، اما بهار چندان دور نیست
[ترجمه گوگل]سرنوشت زمستانی، اگر چه هنوز در فصل سرد است، اما بهار دور نیست

10. The rare lunar eclipse has fallen on the winter solstice at the Greenwich meridian of December 2 20 making the day the "darkest" ever in 372 years.
[ترجمه ترگمان]انقلاب نادر قمری، انقلاب زمستانی را در نصف النهار گرینویچ روز ۲ دسامبر آغاز کرد و روز را به \"تاریک ترین\" در هر زمان در ۳۷۲ سال تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]گرفتگی ماهانه نادر در قرن نوزدهم در گرندویچ در 20 دسامبر 20 افتتاح شد و روز 'تاریکترین' را در 372 سالگی به وجود آورد

11. The Winter Solstice: It means the cold winter is coming.
[ترجمه ترگمان]زمستان زمستان: یعنی زمستان سرد پیش می آید
[ترجمه گوگل]مراسم ازدواج زمستانی به این معنی است که زمستان سرد در حال آمدن است

12. Winter Solstice is approaching, a large number of Nanxiong preserved duck the market.
[ترجمه ترگمان]لرد Solstice در حال نزدیک شدن است، تعداد زیادی از Nanxiong در حال حاضر در بازار نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]Solstice زمستانی نزدیک است، تعداد زیادی از Nanxiong اردک را در بازار نگه داشته است

13. The day when the sun passes the winter solstice is the shortest of the year.
[ترجمه ترگمان]روزی که خورشید از انقلاب زمستانی می گذرد کوتاه ترین سال از سال است
[ترجمه گوگل]روزی که آفتاب به سوی انقلاب زمستان می رسد کوتاه ترین سال است

14. The winter solstice is a special time inward turning and introspection for all species upon earth.
[ترجمه ترگمان]انقلاب زمستانی یک زمان خاص برای تبدیل به درون و اندیشی برای همه گونه روی زمین است
[ترجمه گوگل]انقلاب زمستانی زمان خاصی برای چرخاندن درون و درون خود برای همه گونه ها بر روی زمین است

15. Hogmanay is derived from the winter solstice festival celebrated by the Vikings.
[ترجمه ترگمان]Hogmanay برگرفته از جشنواره انقلاب زمستانی است که توسط وایکینگ ها جشن گرفته می شود
[ترجمه گوگل]Hogmanay از جشن انقلاب زمستانی که توسط وایکینگها جشن گرفته می شود، مشتق شده است

پیشنهاد کاربران

winter solstice ( نجوم )
واژه مصوب: انقلاب زمستانی
تعریف: 1. نقطه‏ای روی نیمۀ جنوبی دایره‏البروج که در بیشترین فاصلۀ زاویه‏ای از استوای آسمان است و با رسیدن مرکز خورشید به آن، زمستان در نیمکرۀ شمالی آغاز می‏شود|||2. زمانی که خورشید به این نقطه در آسمان برسد

انقلاب زمستانی
چله زمستان


کلمات دیگر: