کلمه جو
صفحه اصلی

conservatism


معنی : محافظه کاری، سیاست محافظه کاری
معانی دیگر : (مسلک سیاسی) محافظه کاری، همانبود گرایی

انگلیسی به فارسی

محافظه‌کاری، سیاست محافظه‌کاری


محافظه کارانه، محافظه کاری، سیاست محافظه کاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a political preference for maintaining established institutions and customs and changing only gradually, or the acts and practices resulting from this preference.

(2) تعریف: a general preference for the traditional; disinclination to change.

- Her conservatism kept her from accepting the fact that her daughter was the breadwinner in her family while her husband stayed home with the children.
[ترجمه ترگمان] محافظه کاری او او را از پذیرفتن این واقعیت که دخترش نان آور خانواده بود و شوهرش با بچه ها در خانه ماند، حفظ کرد
[ترجمه گوگل] محافظه کارانه او او را از پذیرش این واقعیت که دخترش نان آور خانواده اش بود در حالی که همسرش با فرزندانش در خانه ماند

• resistance to change, desire to preserve traditions
conservatism is unwillingness to accept changes and new ideas.
conservatism is also the political philosophy of the conservative party in a country.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] محافظه کاری

مترادف و متضاد

محافظه کاری (اسم)
conservatism, toryism

سیاست محافظه کاری (اسم)
conservatism

opposition to change


Synonyms: traditionalism, orthodoxy, moderation, preservation, conservativeness, unprogessiveness, reactionaryism


جملات نمونه

1. the conservatism and inertia of the peasants
محافظه کاری و بی کنشی برزگران

2. old age and conservatism are often correlated
پیری و محافظه کاری اغلب به هم وابسته اند.

3. He was a vociferous opponent of Conservatism.
[ترجمه ترگمان]او حریف vociferous of بود
[ترجمه گوگل]او مخالف صدای محافظه کار بود

4. The book is anodd combination of audacity andintense conservatism.
[ترجمه ترگمان]این کتاب ترکیبی از تهور و محافظه کاری است
[ترجمه گوگل]این کتاب ترکیبی از اندیشه و استعداد محافظه کاری است

5. The conservatism of the literary establishment in this country is as-tounding.
[ترجمه ترگمان]محافظه کاری ساختار ادبی این کشور as است
[ترجمه گوگل]محافظه کاریت ادبیات ادبی در این کشور به همان شکل است

6. Wherein lies the difference between conservatism and liberalism?
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین محافظه کاری و لیبرالیسم چیست؟
[ترجمه گوگل]جایی که تفاوت بین محافظه کاری و لیبرالیسم وجود دارد؟

7. There is a deep - seated conservatism running through our society.
[ترجمه ترگمان]یک محافظه کاری عمیق وجود دارد که از جامعه ما می گذرد
[ترجمه گوگل]محافظه کاری عمیق در جامعه ما وجود دارد

8. Working-class conservatism and Conservatism is a well known phenomenon.
[ترجمه ترگمان]محافظه کاری طبقه کارگر و Conservatism پدیده ای شناخته شده هستند
[ترجمه گوگل]محافظه کارانه و محافظه کاری طبقه کارگر یک پدیده شناخته شده است

9. He still had enough rural conservatism to find this directness startling.
[ترجمه ترگمان]او هنوز به اندازه کافی از محافظه کاری روستایی برخوردار بود که این صراحت و صراحت را از خود نشان دهد
[ترجمه گوگل]او هنوز هم به اندازه کافی محافظه کارانه روستایی بود تا این بی نظمی را ناامید کند

10. Their responses showed little indication of an overwhelming conservatism, as measured by this scale.
[ترجمه ترگمان]پاسخ های آن ها نشان از محافظه کاری شدید نشان داد، همان طور که در این مقیاس اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]پاسخ های آنها نشان دهنده اندکی از محافظه کاری شدید است، که توسط این مقیاس اندازه گیری می شود

11. So wherein lies the difference between conservatism and liberalism?
[ترجمه ترگمان]پس تفاوت بین محافظه کاری و لیبرالیسم چیست؟
[ترجمه گوگل]بنابراین در اینجا تفاوت بین محافظه کاری و لیبرالیسم وجود دارد؟

12. Critics worry that compassionate conservatism involves subcontracting social welfare to nutty evangelicals.
[ترجمه ترگمان]منتقدان نگران هستند که محافظه کاری دلسوز شامل یک رفاه اجتماعی دست دوم به evangelicals nutty است
[ترجمه گوگل]منتقدان نگران هستند که محافظه کاری متعصبانه شامل قراردادهای اجتماعی برای رفاه اجتماعی می شود

13. Protestant conservatism has a different flavour from Catholic conservatism.
[ترجمه ترگمان]محافظه کاری پروتستان رنگ دیگری از محافظه کاری کاتولیک دارد
[ترجمه گوگل]محافظه کاری پروتستان طعم مختلفی از محافظه کاری کاتولیک دارد

پیشنهاد کاربران

تمایل به ثبات در برابر تغییر به خصوص تغییر ناگهانی

عقیده سیاسی سنت گرایی و پیروی از سنت و آداب و رسوم قدیمی

مخالفِ لیبرال

Conservatism
In your opinion, let them not witness our mood swings
As it is not
Love speaks Your satisfaction is my satisfaction
محافظه کاری
بقول شما اجازه بدین شاهد کج خلقی های ما نباشند
همانطور که نیست
عشق صحبت میکند رضایت شما خشنودی من هست


Conservatism
In your opinion, let them not witness our mood swings
As it is not
Love speaks Your satisfaction is my satisfaction

محافظه کاری


کلمات دیگر: