1. equity financing
تهیه ی پول از طریق سهام
2. to treat friends and strangers with equity
با دوست و غریبه یکسان رفتار کردن (تبعیض قایل نشدن)
3. presenting both sides of an issue with equity
هر دو سوی قضیه را با بی طرفی ارائه دادن
4. To capture his equity, Murphy must either sell or refinance.
[ترجمه Ali.H] برای آنکه سهام خود را بدست آورد، مورفی باید یا تن به فروش بدهد و یا از طریقی دیگر کسب پول کند
[ترجمه ترگمان]برای ثبت دارایی او، مورفی باید یا بفروشد یا بفروشد
[ترجمه گوگل]مورفی برای به دست آوردن صلاحیت خود، باید یا فروش و یا بازپرداخت بدهی را انجام دهد
5. The rules of common law and equity are both, in essence, systems of private law.
[ترجمه ترگمان]قوانین حقوق و حقوق عمومی هر دو، در اصل، نظام های حقوق خصوصی هستند
[ترجمه گوگل]قوانین حقوق مشترک و عدالت، اساسا نظام های حقوق خصوصی است
6. He plans to raise the company's return on equity to 15%.
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد بازده شرکت را به ۱۵ درصد افزایش دهد
[ترجمه گوگل]او قصد دارد تا بازگشت سرمایه شرکت به 15٪ افزایش یابد
7. The equity of the referee's decision was accepted by everyone.
[ترجمه مائده حوایی] بی طرفی تصمیم داور توسط همه پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان]حق تصمیم گیری داور توسط همه پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]عدالت تصمیم داور توسط همه پذیرفته شد
8. No new equity was issued in 1992 to fund operations, and neither is any assumed in our forward plans.
[ترجمه ترگمان]هیچ دارایی خالص جدیدی در سال ۱۹۹۲ برای تامین مالی عملیات صادر نشد و هیچ یک از آن ها در طرح های آتی ما فرض نشد
[ترجمه گوگل]بدون سرمایه گذاری جدید در سال 1992 برای تأمین بودجه عملیاتی صورت نگرفت و هیچ پیشنهادی در برنامه پیشنهادی ما وجود نداشت
9. There is an important link between the equity objective and the concept of need.
[ترجمه ترگمان]یک ارتباط مهم بین اهداف سرمایه و مفهوم نیاز وجود دارد
[ترجمه گوگل]پیوند مهم بین هدف عدالت و مفهوم نیاز وجود دارد
10. The rosy outlook for equity prices over the near-term meshes with my bullish forecast for 30-year Treasury bonds.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز گلگون برای قیمت سهام در شبکه های نزدیک به مدت با پیش بینی صعودی برای اوراق قرضه به مدت ۳۰ سال
[ترجمه گوگل]چشم انداز شاد برای قیمت سهام در طول مدت کوتاه مدت با پیش بینی صعودی من برای اوراق قرضه 30 ساله خزانه داری
11. In contrast MDC's record on equity and accountability has been less controversial.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، سابقه MDC در برابر دارایی و پاسخگویی کم تر بحث برانگیز بوده است
[ترجمه گوگل]در مقابل، رکورد MDC در مورد عدالت و پاسخگویی کمتر بحث برانگیز است
12. A natural endowment approach to equity would direct policy towards the gifted, who are better able to benefit from the policy.
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد وقف طبیعی برای سرمایه گذاران، سیاست مستقیمی را نسبت به افراد با استعداد که بهتر می توانند از این سیاست سود ببرند، هدایت می کند
[ترجمه گوگل]رویکرد طبقاتی به حقوق صالحیت، خط مشی را برای افراد باهوش و مستحکمی که قادر به بهره مندی از این سیاست هستند، مستقر می کند
13. In this way Equity is an addendum to the Common Law.
[ترجمه ترگمان]در این روش، حقوق یک addendum برای قانون مشترک است
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، Equity یک ضمیمه به قانون مشترک است
14. Its required return on equity capital is percent.
[ترجمه ترگمان]بازده مورد نیاز آن در سرمایه سهامداران درصد است
[ترجمه گوگل]بازده مورد نیاز برای سرمایه متعلق به آن درصد است