کلمه جو
صفحه اصلی

catalogue


معنی : کاتالوگ، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست کردن
معانی دیگر : فهرست

انگلیسی به فارسی

دفترچه راهنما، فهرست، کاتالوگ، فهرست، کتاب فهرست، فهرست کردن


کاتالوگ، فهرست، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست کردن، فهرست به فهرست بردن


انگلیسی به انگلیسی

• itemized list
make an itemized list
a catalogue is a book containing a list of goods that are available from a company, or a list of objects that are in a museum.
to catalogue things means to make a list of them.
a catalogue of things is a number of them considered one after another.
if you catalogue a series of similar events or qualities, you list them.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] کاتالوگ
[نساجی] کاتالوگ - دفترچه راهنما

مترادف و متضاد

کاتالوگ (اسم)
catalog, repertory, catalogue

کتاب فهرست (اسم)
catalog, catalogue

فهرست نامه (اسم)
catalog, catalogue

فهرست مدون (اسم)
catalog, catalogue

فهرست کردن (فعل)
index, list, catalog, catalogue

document


Synonyms: archive, brief, bulletin, calendar, cartulary, catalog, charts, classification, compendium, directory, docket, draft, enumeration, gazette, gazetteer, hit list, index, inventory, list, magazine, prospectus, record, register, roll, roster, schedule, slate, specification, syllabus, synopsis


written or printed matter featuring a selection of objects


Synonyms: archive, brief, bulletin, calendar, cartulary, charts, classification, compendium, directory, docket, draft, enumeration, gazette, gazetteer, hit list, index, inventory, list, prospectus, record, register, roll, roster, schedule, slate, specification, syllabus, synopsis, table


جملات نمونه

1. Can you catalogue the VCD sets you sell?
[ترجمه زهراخدایاری] می تونی فهرست نامه ی تنظیمات VCD بفروشی
[ترجمه ترگمان]میتونی کاتالوگ \"VCD\" رو ببینی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید کاتالوگ VCD مجموعه ای که شما می فروشید؟

2. The catalogue is updated every year.
[ترجمه زهراخدایاری] فهرست نامه هرسال به روزمی شود
[ترجمه ترگمان]این فهرست هر سال به روز می شود
[ترجمه گوگل]کاتالوگ هر ساله به روز می شود

3. She recited a catalogue of her husband's sins to me.
[ترجمه ترگمان]فهرستی از گناهان شوهرش را برای من قرائت کرد
[ترجمه گوگل]او فهرستی از گناهان شوهرش را به من داد

4. The catalogue gives a full description of each product.
[ترجمه زهراخدایاری] دفترراهنمایک توصیف کلی ازهرمحصول می دهد.
[ترجمه ترگمان]این فهرست توضیح کاملی از هر محصول می دهد
[ترجمه گوگل]کاتالوگ شرح کامل هر محصول را ارائه می دهد

5. Look through the catalogue and find this picture.
[ترجمه ترگمان]از کاتالوگ نگاه کن و این عکس رو پیدا کن
[ترجمه گوگل]از طریق کاتالوگ نگاه کنید و این تصویر را پیدا کنید

6. Please fax me the layout for the new catalogue.
[ترجمه زهراخدایاری] لطفا صفحه آرایی فهرست جدید رابرای من دورنگارکنید.
[ترجمه ترگمان]لطفا برای کاتالوگ جدید کتاب رو برام فکس کنید
[ترجمه گوگل]لطفا طرح جدید کاتالوگ را به من بدهید

7. A catalogue and order form are included with this mailing.
[ترجمه ترگمان]یک کاتالوگ و فرم سفارش در این فهرست گنجانده شده اند
[ترجمه گوگل]یک کاتالوگ و فرم سفارش با این پست گنجانده شده است

8. The librarian entered a new book in the catalogue.
[ترجمه ترگمان]کتابدار کتاب جدیدی را در کاتالوگ وارد کرد
[ترجمه گوگل]کتابدار وارد یک کتاب جدید در کاتالوگ شد

9. The whole holiday was a catalogue of disasters.
[ترجمه ترگمان]همه تعطیلات یک فهرست از فجایع بود
[ترجمه گوگل]کل تعطیلات فهرستی از بلایای طبیعی بود

10. Please number the items on the catalogue.
[ترجمه زهراخدایاری] لطفا موارد رادرفهرست نامه شماره گذاری کنید.
[ترجمه ترگمان]لطفا موارد را در کاتالوگ شماره کنید
[ترجمه گوگل]لطفا اقلام موجود در کاتالوگ را وارد کنید

11. The gallery produced a catalogue of young artists.
[ترجمه ترگمان]نگارخانه یک فهرست از هنرمندان جوان به وجود آورد
[ترجمه گوگل]این گالری یک کاتالوگ از هنرمندان جوان تولید کرد

12. I've sent off for a catalogue.
[ترجمه ترگمان]من برای یک کاتالوگ فرستاده شدم
[ترجمه گوگل]من برای یک کاتالوگ فرستاده ام

13. The catalogue is full of testimonials from satisfied customers.
[ترجمه ترگمان]این فهرست پر از testimonials از مشتریان راضی است
[ترجمه گوگل]کاتالوگ پر از توصیفات از مشتریان راضی است

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

15. This program allows you to edit and catalogue digital photographs.
[ترجمه ترگمان]این برنامه به شما اجازه ویرایش و کاتالوگ کردن عکس های دیجیتال را می دهد
[ترجمه گوگل]این برنامه به شما اجازه می دهد تا عکس های دیجیتال را ویرایش و کاتالوگ کنید

پیشنهاد کاربران

بده بعضی وقت ها

List
فهرست نامه ، لیست

To make a systematic list of
To list
To classify

لیست بندی کردن
لیست تهیه کردن از . . .

Noun
لیست



To index
To archive
To inventory
To record
To register
To file
To log


دسته بندی


کلمات دیگر: