کلمه جو
صفحه اصلی

convertibility


معنی : قابلیت تبدیل، تسعیر شدنی
معانی دیگر : قابلیت تبدیل، تسعیر شدنی

انگلیسی به فارسی

قابلیت تبدیل، تسعیر‌شدنی


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being exchangeable

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] قابل تبدیل(تسعیر)
[حقوق] قابلیت تبدیل، قابلیت تسعیر

مترادف و متضاد

قابلیت تبدیل (اسم)
convertibility

تسعیر شدنی (اسم)
convertibility

جملات نمونه

1. But nobody seriously proposed the convertibility of the dollar into gold.
[ترجمه ترگمان]اما هیچ کس به طور جدی convertibility دلار را به طلا پیشنهاد نکرد
[ترجمه گوگل]اما هیچکس به طور جدی تبدیل مبادله دلار به طلا را پیشنهاد نمیکند

2. Readers should ascertain the situation regarding the convertibility of paper money in their own countries.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان باید وضعیت مربوط به the پول کاغذی را در کشورهای خود تعیین کنند
[ترجمه گوگل]خوانندگان باید در مورد تبدیل تبدیل پول کاغذی در کشور خودشان اطمینان یابند

3. The introduction of convertibility received a positive response in the financial markets at the end of March.
[ترجمه ترگمان]معرفی of پاسخ مثبتی را در بازارهای مالی در پایان ماه مارس دریافت کرد
[ترجمه گوگل]معرفی مقبولیت در پایان ماه مارس، در بازارهای مالی پاسخ مثبتی دریافت کرد

4. An introduction of some basic knowledge about currency convertibility which concludes currency convertibility under current account and capital account.
[ترجمه ترگمان]مقدمه برخی از دانش اولیه در مورد convertibility واحد پول، که با حساب جاری و حساب سرمایه به حساب می آیند
[ترجمه گوگل]مقدمه ای از برخی از دانش های اساسی در مورد تبدیل تبدیل ارز که مبادله ارز را در حساب جاری و حساب های سرمایه نتیجه می کند

5. The exchange rate weakened to touch the convertibility rate during October 13 - triggering the Convertibility Undertaking.
[ترجمه ترگمان]نرخ ارز برای تماس با نرخ convertibility در طول ۱۳ اکتبر باعث تضعیف روحیه convertibility شد
[ترجمه گوگل]نرخ مبادله در اکتبر 13 با کاهش نرخ تبدیل قابل تضعیف بود که موجب تضعیف قرارداد تبدیل شد

6. By ending the gold convertibility of the dollar, the U. S. government brought the gold exchange standard aspect of the Bretton Woods system officially to an end.
[ترجمه ترگمان]با پایان دادن به convertibility طلا در دلار آمریکا اس دولت به طور رسمی جنبه استاندارد تبادل طلا را به طور رسمی به پایان رساند
[ترجمه گوگل]دولت ایالات متحده با پایان دادن به تبدیل ارزش طلا به دلار، جنبه استاندارد طلا را از سیستم برتون وودز رسما به پایان رساند

7. As India's exporters are learning, convertibility is a two-way street.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که صادرکنندگان هند می آموزند، convertibility یک خیابان دو طرفه است
[ترجمه گوگل]همانطور که صادرکنندگان هند در حال یادگیری هستند، تبدیل پذیری خیابان دو طرفه است

8. Some countermeasure and recommendation on RMB's full convertibility. "
[ترجمه ترگمان]برخی توصیه ها و توصیه ها در مورد convertibility کامل RMB را پیشنهاد می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از مقابله و پیشنهادات در مورد تبدیل کامل RMB '

9. In pursuing the status of currency convertibility and internationalization, many economies relaxed financial and exchange control, which in turn promotes the financial globalization.
[ترجمه ترگمان]در پی گیری وضعیت of و بین المللی سازی ارز، بسیاری از اقتصادها کنترل مالی و مبادله ارز را کاهش می دهند که به نوبه خود جهانی شدن مالی را ترویج می دهد
[ترجمه گوگل]در تعقیب وضعیت تبدیل ارز و بین المللی بودن، بسیاری از اقتصادها کنترل مالی و ارز را آرام کردند، که به نوبه خود باعث ترویج جهانی شدن مالی می شود

10. It allows only limited convertibility of its currency, the yuan, and tightly restricts foreign investment in the country's capital markets.
[ترجمه ترگمان]این لایحه تنها اجازه محدود کردن پول رایج ارز، یوآن، و محدود کردن سرمایه گذاری خارجی در بازارهای سرمایه این کشور را می دهد
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا تبدیل ارز تنها محدود یوان، و به شدت محدود سرمایه گذاری خارجی در بازارهای سرمایه کشور است

11. Second, in order to achieve yuan capital account convertibility on the market.
[ترجمه ترگمان]دوم، به منظور رسیدن به حساب سرمایه یوان سرمایه در بازار
[ترجمه گوگل]دوم، برای رسیدن به تبدیل یاب سرمایه یوان در بازار است

12. This represents an explicit Convertibility Undertaking in respect of the Aggregate Balance.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده convertibility صریح و روشن در رابطه با تراز جامع است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده یک تعهد صریح تبدیل در رابطه با توازن انباشتگی است

13. Cross-border capital flow and currency convertibility, and the financial industry will meet the challenges of globalization.
[ترجمه ترگمان]جریان سرمایه در مرز و واحد پول رایج است و صنعت مالی با چالش های جهانی شدن مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل]جریان سرمایه بین المللی و تبدیل تبدیل ارز، و صنعت مالی چالش های جهانی شدن را برآورده می کند

14. Fixing a date for currency convertibility would be similar to joining the World Trade Organisation a decade ago: it would set in motion a new wave of reforms.
[ترجمه ترگمان]جبران تاریخی برای واحد پول رایج این است که یک دهه پیش به سازمان تجارت جهانی بپیوندد: این کشور در حرکت موج جدیدی از اصلاحات ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]رفع تاریخی برای تبدیل تبدیل ارز مشابه شبیه به پیوستن به سازمان تجارت جهانی یک دهه پیش بود که موج جدیدی از اصلاحات را در پیش گرفت

پیشنهاد کاربران

تغیر پذیر

دگرگونی پذیری ، تبدیل پذیری


کلمات دیگر: