1. Our New York company has an affiliate in Los Angeles.
[ترجمه سحر] شرکت نیویورک ما در لس انجلس یک شعبه دارد
[ترجمه ترگمان]شرکت نیویورک وابسته به Los است
[ترجمه گوگل]شرکت نیویورک ما در لس آنجلس وابسته است
2. All youth groups will have to affiliate to the National Youth Agency.
[ترجمه ترگمان]همه گروه های جوانان باید وابسته به آژانس ملی جوانان باشند
[ترجمه گوگل]همه گروه های جوان باید به آژانس ملی جوانان وابسته باشند
3. Tintas International has been an affiliate of International Paint since 192 while Supertintas was a more recent acquisition, in 198
[ترجمه ترگمان]Tintas اینترنشنال از سال ۱۹۲ به affiliate بین المللی وابسته است در حالی که Supertintas در سال ۱۹۸ به دست آمد
[ترجمه گوگل]Tintas بین المللی از 192 وابسته به نقاشی بین المللی شده است، در حالی که Supertintos اخیرا در سال 1983 به ثبت رسیده است
4. The affiliate advises investors to buy some of the issue.
[ترجمه ترگمان]این وابسته به سرمایه گذاران توصیه می کند که برخی از این مسائل را بخرند
[ترجمه گوگل]وابسته به سرمایه گذاران توصیه می کند که بخشی از موضوع را خریداری کنند
5. The pressures to affiliate to the Labour Party were obvious.
[ترجمه ترگمان]فشارهای وابسته به حزب کارگر مشهود بود
[ترجمه گوگل]فشار به وابستگی به حزب کارگر واضح بود
6. CNN affiliate KTRK has the surveillance camera video from the La Marque Police Department.
[ترجمه ترگمان]KTRK وابسته به سی ان ان دوربین مداربسته را از اداره پلیس La Marque گرفته است
[ترجمه گوگل]KTRK وابسته به CNN دارای دوربین ویدئویی نظارت از اداره پلیس La Marque است
7. As a new affiliate, you'll probably spend some time browsing the product library to find products your customers would find useful.
[ترجمه ترگمان]شما به عنوان یک وابسته جدید احتمالا زمانی را صرف مرور کتابخانه محصول خواهید کرد تا محصولاتی پیدا کنید که مشتریان تان مفید باشند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شرکت وابسته جدید، احتمالا چندین بار مرور کتابخانه محصول را برای یافتن محصولاتی که مشتریان شما مفید هستند پیدا خواهید کرد
8. A high percentage of affiliate links vs regular outbound links.
[ترجمه ترگمان]درصد بالایی از لینک های وابسته در مقابل لینک های ورودی منظم
[ترجمه گوگل]درصد بالایی از لینک های وابسته به لینک های به طور منظم خروجی
9. Integrate, upload[sentence dictionary], create the affiliate relationships and continue to sell your programs.
[ترجمه ترگمان]ادغام، آپلود \"فرهنگ لغت\"، ایجاد ارتباط وابسته و ادامه دادن به فروش برنامه های خود
[ترجمه گوگل]ادغام کردن، آپلود [فرهنگ لغت جمله]، ایجاد روابط وابسته و ادامه به فروش برنامه های خود را
10. Hong Kong Community College, an affiliate of PolyU, is a non - profit - making company limited by guarantee.
[ترجمه ترگمان]کالج جامعه هنگ کنگ، وابسته به PolyU، یک شرکت غیر انتفاعی است که توسط گارانتی محدود می شود
[ترجمه گوگل]دانشکده جامعه هنگ کنگ، وابسته به PolyU، یک شرکت غیرانتفاعی محدود با تضمین است
11. Ingrain into your website, your unique affiliate links, wherever you see fit.
[ترجمه ترگمان]به وب سایت تان مراجعه کنید، لینک وابسته به وب سایت شما، هر جا که مناسب باشد
[ترجمه گوگل]Ingrain به وب سایت شما، لینک های منحصر به فرد وابسته شما، هر جا که شما مناسب است
12. They tried to affiliate that play to its author.
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش کردند تا این بازی را به نویسنده آن واگذار کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند آن بازی را به نویسنده خود مرتبط کنند
13. What is the difference between affiliate and regular membership?
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین وابسته و عضویت منظم چیست؟
[ترجمه گوگل]تفاوت بین وابستگی و عضویت منظم چیست؟
14. That is the key to a successful affiliate program.
[ترجمه ترگمان]این کلید یک برنامه وابسته به موفقیت است
[ترجمه گوگل]این کلید موفقیت برنامه های وابسته است
15. Try affiliate and internet marketing as ways to get money from internet.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید از اینترنت و اینترنت برای گرفتن پول از اینترنت استفاده کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید وابستگی و بازاریابی اینترنتی را به عنوان راهی برای دریافت پول از اینترنت