1. annuity insurance
بیمه ی مستمری سالانه
2. life annuity
مستمری مادام العمر
3. redeemable annuity
مستمری بازخریدنی
4. a deferred annuity
سهامی که سود آن با تاخیر معینی پرداخت می شود
5. Investors should consider putting some money into an annuity.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران باید در نظر داشته باشند که کمی پول به یک مقرری سالیانه اختصاص دهند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران باید در نظر بگیرند که پول را به صورت سالیانه می اندازند
6. Anyone who could get excited by an annuity scheme must belong to a different species from his own.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که با یک طرح مقرری سالیانه به هیجان بیاید، باید متعلق به یک گونه متفاوت از خودش باشد
[ترجمه گوگل]هر کس که می تواند با یک طرح سالیانه هیجان زده شود، باید متعلق به نوع دیگری از خود باشد
7. Clearly, teachers considering this variable annuity have a lot of homework ahead of them.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که استادان با توجه به این که این متغیر وابسته به این متغیر است، تکالیف زیادی را پیش روی آن ها دارد
[ترجمه گوگل]واضح است که معلمان با توجه به این متغیر سالانه، مشغول انجام تکالیف زیادی هستند
8. Alexander receives a small annuity.
[ترجمه ترگمان]اسکندر یک مقرری سالانه دریافت کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر یک ساله کوچک دریافت می کند
9. She receives a small annuity.
[ترجمه ترگمان]او مقرری مختصری دریافت می کند
[ترجمه گوگل]او یک ساله کوچک دریافت می کند
10. He could be compensated by an annuity charged upon the land.
[ترجمه ترگمان]مقرری سالیانه ای که به او داده می شد به او غرامت داده می شد
[ترجمه گوگل]او می تواند توسط یک ساله متهم به زمین بپردازد
11. More complex annuity problems can also be programmed on nearly all business and scientific calculators rather easily.
[ترجمه ترگمان]مشکلات اجتماعی پیچیده تر هم می تواند به راحتی روی تقریبا تمام ماشین حساب علمی و علمی برنامه ریزی شود
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به پیچیدگی سالانه نیز می توانند در تقریبا تمام ماشین حساب های کسب و کار و علمی به راحتی برنامه ریزی شوند
12. Annuity In the jargon of finance an annuity is just a regular flow of cash into or out of an account.
[ترجمه ترگمان]annuity در امور مالی سالانه یک جریان عادی از پول نقد یا خارج از حساب است
[ترجمه گوگل]سالیانه در اصل فارغ التحصیلی، سالیانه یک جریان منظم پول نقد به حساب یا خارج از آن است
13. He had reserved from his annuity his family papers, his library, composed of five thousand volumes, and his famous breviary .
[ترجمه ترگمان]یادداشت های خانوادگی، کتابخانه، مرکب از پنج هزار جلد کتاب و کتاب دعای خود را برای او ذخیره کرده بود
[ترجمه گوگل]او از سالیانه ی خود پرونده های خانوادگی خود را حفظ کرده بود، کتابخانه اش، که شامل پنج هزار جلد است، و معشوقه معروفش
14. We should command an annuity of 17000 livres.
[ترجمه ترگمان]یک مقرری سالیانه برای او خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]ما باید سالانه 17000 لیوان را اداره کنیم