1. anticipation rate
(اقتصاد) تنزیل اضافی،تنزیل پیش نگر
2. the guests dribbled in anticipation of food
در انتظار غذا آب از لب و لوچه میهمانان راه افتاده بود.
3. we must prepare now in anticipation of our future needs
باید نیازهای آینده ی خود را هم اکنون پیش بینی کنیم.
4. when she found out that her son was arriving, she was filled with anticipation
هنگامی که فهمید پسرش وارد خواهد شد چشم به راهی وجودش را تسخیر کرد.
5. She waited in eager anticipation for Robert to arrive.
[ترجمه mousa] او با انتظار مشتاقانه منتظر آمدن رابرت بود.
[ترجمه محبوبه امیر] او مشتاقانه چشم به راه رسیدن رابرت بود.
[ترجمه ترگمان]منتظر بود که رابرت برسد
[ترجمه گوگل]او منتظر ماندگار شدن برای رابرت بود
6. There is growing anticipation that the prime minister will have to resign.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی می شود که نخست وزیر مجبور به استعفا خواهد شد
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که نخست وزیر مجبور شود استعفا دهد
7. We look forward to your lecture with eager anticipation.
[ترجمه ترگمان]با اشتیاق به سخنرانی شما نگاه می کنیم
[ترجمه گوگل]ما منتظر سخنرانی خود با پیش بینی مشتاق هستیم
8. A pleasure is sometimes greatest in anticipation.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات خوشی در انتظار است
[ترجمه گوگل]لذت بردن از گاهی اوقات بیشتر در پیش بینی است
9. A tennis player shows good anticipation by moving quickly into position.
[ترجمه ترگمان]یک بازیکن تنیس انتظار خوب را با حرکت سریع در موقعیت نشان می دهد
[ترجمه گوگل]یک بازیکن تنیس با پیشروی سریع به موقعیت می تواند پیش بینی خوبی داشته باشد
10. He was in a lather of anticipation.
[ترجمه ترگمان]او غرق در انتظار بود
[ترجمه گوگل]او در پیشانی بود
11. He smiled in anticipation of her imminent arrival.
[ترجمه ترگمان]به انتظار آمدن قریب الوقوع او، لبخند زد
[ترجمه گوگل]او پیش بینی کرده بود که قصد ورود او را دارد
12. He bought extra food in anticipation of more people coming than he'd invited.
[ترجمه ترگمان]او غذای اضافی خرید و انتظار داشت که افراد بیشتری از او بیایند تا او را دعوت کنند
[ترجمه گوگل]او پیش بینی کرده بود که غذاهای اضافی در انتظار افراد بیشتری از او دعوت شده باشد
13. The animals grew restless as if in anticipation of an earthquake.
[ترجمه ترگمان]حیوانات از پیش بینی زلزله ناراحت شدند
[ترجمه گوگل]حیوانات مانند یک پیش بینی زلزله ناامید شدند
14. People bought in stocks of tinned goods in anticipation of a famine year.
[ترجمه ترگمان]مردم کالاهای tinned را با پیش بینی خشکسالی سال قحطی خریداری کردند
[ترجمه گوگل]مردم پیش بینی سال قحطی در کالاهای خوراکی خریداری کردند
15. An atmosphere of anticipation vibrated through the crowd.
[ترجمه ترگمان]فضا از میان جمعیت موج می زد
[ترجمه گوگل]فضای پیش بینی از طریق جمعیت لرزید