کلمه جو
صفحه اصلی

discount


معنی : تخفیف، نزول، تخ-فیف، برات را نزول کردن، تخفیف دادن، کاستن
معانی دیگر : (قیمت و غیره) تخفیف، کاهش بها، کم کردن (قیمت و کارمزد و غیره)، کاستن مبلغ وام (از سوی وام دهنده به شرط آن که وام گیرنده پرداخت ها را سر موعد انجام دهد و یا وام را یک جا بازپرداخت کند)، (قیمت کالا و غیره) تخفیف دادن یا قائل شدن، مبالغه آمیز پنداشتن، (با تردید وتعدیل برخی قسمت ها) باور کردن، (برخی از اظهارات کسی را) باور نکردن، (از پیش) محاسبه کردن، (از پیش) آماده کردن، به حساب آوردن، (برات یا سفته و غیره - بهره ای که قبلا از کل مبلغ کسر می شود) پیش کاهش، پیش کاهی کردن، تنزیل، میزان بهره (میزان بهره ای که برای نقد کردن سفته و برات قبل از سررسید باید پرداخت شود) (discount rate هم می گویند)، تنزیل کردن، (با گرفتن حق العمل و بهره ی اضافی برات و سفته و غیره را) نقد کردن، با تنزیل فروختن یا وام دادن

انگلیسی به فارسی

(مالی، بازرگانی) تخفیف، تنزیل


(مبلغ) کم کردن، کسر کردن، (کالا) تخفیف دادن، با تخفیف فروختن، (چک، سفته) (پیش از سر رسید) نقد کردن، خُرد کردن


(خبر، داستان) یکجا باور نکردن، جدی نگرفتن، نادیده گرفتن، اهمیت ندادن به


انگلیسی به انگلیسی

• price reduction
disregard, ignore; reduce the price of, mark down; give a discount
a discount is a reduction in the price of something.
if you discount something, you reject or ignore it.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] تخفیف
[حقوق] تنزیل کردن، تخفیف دادن، کسر کردن، مردود شمردن، تخفیف، تنزیل
[ریاضیات] تخفیف، تخفیف دادن، تنزیل، برات را تنزیل کردن

مترادف و متضاد

تخفیف (اسم)
discount, abatement, cut, remission, damping, alleviation, rebate, relaxation, assuagement, refraction

نزول (اسم)
discount, devolution, fall, descent, downturn, fall-off

تخ-فیف (اسم)
discount

برات را نزول کردن (فعل)
discount

تخفیف دادن (فعل)
abate, relieve, mitigate, assuage, discount, alight, bate, derogate, extenuate, lower, pull down

کاستن (فعل)
abate, diminish, discount, reduce, decrease, lessen, decline, shorten, derogate, subtract, lighten, rebate, pare, pull down, soften, detract, disqualify, draw off

reduction in cost


Synonyms: abatement, allowance, commission, concession, cut, cut rate, decrease, deduction, depreciation, diminution, drawback, exemption, knock-off, markdown, modification, percentage, premium, qualification, rebate, remission, rollback, salvage, something off, subtraction, tare


Antonyms: increase, mark-up, premium, rise


lower, reduce cost


Synonyms: abate, allow, deduct, depreciate, diminish, hold a sale, knock off, make allowance for, mark down, modify, rebate, redeem, remove, sell at discount, strike off, subtract, take away, take off, undersell


Antonyms: increase, mark up, raise


ignore; treat as insignificant


Synonyms: belittle, blink at, brush off, depreciate, derogate, detract from, disbelieve, discredit, dispraise, disregard, doubt, fail, forget, minimize, mistrust, neglect, omit, overlook, overpass, pass over, question, reject, scoff at, scout, slight


Antonyms: attend, pay attention, recognize


جملات نمونه

1. discount tickets for seniors
بلیط با تخفیف برای سالمندان

2. discount bond
سند فرضه ی تخفیفی

3. discount house
(امریکا) فروشگاه ارزان،فروشگاه حراجی،(انگلیس) موسسه تنزیل

4. discount loan
وام تنزیل شده

5. discount shop (or store)
فروشگاه ارزان،فروشگاه حراجی

6. a discount outlet
فروشگاه حراجی،فروشگاه با تخفیف

7. i discount the story of her fight with a tiger
داستان درافتادن او را با یک پلنگ باور نمی کنم.

8. the discount price
قیمت کاهش یافته،قیمت کالا پس از تخفیف

9. to discount a bill for early payment
به خاطر پرداخت پیش از موعد از مبلغ برات کاستن

10. a 20% discount in the price of every item
تخفیف بیست درصد در قیمت کلیه ی کالاها

11. you must discount some of the things agha rahim says
برخی از حرف های آقا رحیم را نباید باور کنی !

12. at a discount
1- (قیمت) با تخفیف،با کاهش 2- بی ارزش،غیرمعمول

13. helping the poor seems to be at a discount today!
ظاهرا این روزها دستگیری از مسکینان چندان متداول نیست !

14. They give 10 % discount for cash payment.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای پرداخت نقدی به ۱۰ درصد تخفیف می دهند
[ترجمه گوگل]آنها برای پرداخت نقدی 10٪ تخفیف می دهند

15. There is a special discount for staff.
[ترجمه ترگمان]برای کارکنان تخفیف ویژه وجود دارد
[ترجمه گوگل]تخفیف ویژه برای کارکنان وجود دارد

16. Can you give me a discount?
[ترجمه ترگمان]میتونی بهم تخفیف بدی؟
[ترجمه گوگل]می توانید تخفیف بگیرید؟

17. They were selling everything at a discount .
[ترجمه ترگمان]همه چیز رو به یه تخفیف فروخته بودن
[ترجمه گوگل]آنها همه چیز را با تخفیف به فروش می رسانند

18. Customers are offered a 10% discount if they pay cash.
[ترجمه ترگمان]اگر پرداخت نقدی به مشتریان ۱۰ درصد تخفیف داده شود
[ترجمه گوگل]در صورت پرداخت پول نقد، مشتریان تخفیف 10٪ را ارائه می دهند

19. The store promised to discount prices at 10%.
[ترجمه ترگمان]این مغازه قول داد قیمت ها را به میزان ۱۰ درصد تخفیف دهد
[ترجمه گوگل]فروشگاه وعده داده شده که قیمت را 10٪ تخفیف دهد

20. However, traders tended to discount the rumor.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تجار تمایل داشتند شایعه را تخفیف دهند
[ترجمه گوگل]با این حال، معامله گران تمایل به تخفیف شایعه دارند

21. Most museums give a discount to school parties.
[ترجمه ترگمان]اکثر موزه ها به مهمانی های مدرسه تخفیف می دهند
[ترجمه گوگل]اکثر موزه ها برای احزاب مدرسه تخفیف می دهند

the discount price

قیمت کاهش‌یافته، قیمت کالا پس از تخفیف


discount for cash

تخفیف خرید نقدی


be at a discount

(کالا) زیر قیمت بودن، تخفیف داشتن، خریدار نداشتن، فراوان بودن، (مجازی) بی‌ارزش بودن، ارزان بودن


At this shop they give discounts to students.

در این مغازه به دانش‌آموزان تخفیف می‌دهند.


پیشنهاد کاربران

به حساب نیاوردن - نادیده گرفته شدن

تخفیف
تنزیل

دیسکونت

رد کردن، مردود شمردن، مورد تردید قرار دادن، باعث تردید شدن، مبالغه آمیز دانستن، نادیده گرفتن، کم لطفی کردن، جفا کردن

discount you
discount you
discount you
اصطلاح هست به معنیه:
کم ارزش جلوه دادن شما
کم ارزش جلوه دادن کار. شما


تخفیف
Off

تخفیف

تعدیل

دست کم گرفتن
I think there are a lot of people who completely discount ed me
فکرکنم خیلی از مردم منو دست کم میگیرن

بی بهره ماندن


• price reduction
• disregard, ignore; reduce the price of, mark down; give a discount
• a discount is a reduction in the price of something.
• if you discount something, you reject or ignore it.
نادیده گرفتن - تخفیف - تخفیف خوردن
Does it count? اینم حسابه؟؟

کم ارزش دانستن، بی ارزش دانستن

برآورد کردن چیزی
محاسبه قیمت آتی یک محصول یا خدمات براساس قیمت فعلی آن

چشم پوشی کردن

Staff discount:تعدیل نیرو

جدی نگرفتن

برآورد قیمت

discount ( اقتصاد )
واژه مصوب: تنزیل
تعریف: کاهش ارزش برات یا بدهی هنگامی که این اسناد پیش از تاریخ سررسید شان خریداری شوند

[اقتصاد]

ارزش کاستگی ، ارزش اُفتادگی

کاهش ارزش آینده ، افت ارزش آینده


کلمات دیگر: