کلمه جو
صفحه اصلی

sabine


(هر یک از اعضای قبیله ی sabine - در کوه های مرکزی ایتالیای باستان زندگی می کردند) سابین، رود سبین (در مرز میان ایالات تگزاس و لوئیزیانا - به خلیج مکزیک می ریزد)

انگلیسی به فارسی

(هر یک از اعضای قبیلهی Sabine - در کوه‌های مرکزی ایتالیای باستان زندگی می‌کردند) سابین


رود سبین (در مرز میان ایالات تگزاس و لوئیزیانا - به خلیج مکزیک میریزد)


سابین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of an ancient people of central Italy, conquered by the Romans in the early third century B.C.

(2) تعریف: the language of this people.

• female first name; family name; river in east texas that flows into the gulf of mexico
member of an ancient italian people who lived in central italy in the apennines
of or pertaining to the sabine ancient italian people who lived in central italy in the apennines
language of the sabine ancient people who lived in central italy

جملات نمونه

1. Sabine was sorely tempted to throw her drink in his face.
[ترجمه ترگمان]ساب ین سخت وسوسه شده بود مشروب خود را به صورت او پرتاب کند
[ترجمه گوگل]سابین به شدت وسوسه کرد که نوشیدنی اش را در چهره اش بچرخاند

2. A royal summons, no less, Sabine thought drily.
[ترجمه ترگمان]ساب ین به خشکی باخود گفت: نه، یک احضاریه است
[ترجمه گوگل]احضار سلطنتی، نه کمتر، سابین به طور مخفیانه فکر کرد

3. No, Sabine Jourdain fell among thieves while she was walking through the harbour.
[ترجمه ترگمان]نه، ساب ین در حالی که داشت از میان لنگرگاه به راه می افتاد، میان دزدها می افتاد
[ترجمه گوگل]نه، سابین جورجین در میان دزدان در حالی که در حال عبور از بندر بود، سقوط کرد

4. It had thorns like daggers, Sabine discovered, wincing with the pain of her torn fingers.
[ترجمه ترگمان]ساب ین در حالی که از درد انگشتان درهم شکسته خود رنج می برد، متوجه شد که مثل خنجر است
[ترجمه گوگل]سابین کشف کرد، با درد انگشتان پاره شده او را می کشید

5. Sabine did her best not to flinch from the contempt in madame's voice as well as the implications of what she was saying.
[ترجمه ترگمان]ساب ین نهایت تلاشش را به کار برد که از تحقیری که در صدای مادام وی ایجاد کرده بود خودداری کند
[ترجمه گوگل]سابین تمام تلاشش را کرد تا از نگرانی در صدای مادام و همچنین پیامدهای آنچه که او گفته بود، فریاد زد

6. This was the heart of the bastide, Sabine realised with a gasp of delight.
[ترجمه ترگمان]ساب ین قلب the بود، و ساب ین از فرط خوشحالی نفسش بند آمده بود
[ترجمه گوگل]این قلب بادی تان بود، سابین با غوطه ور شدن از لذت متوجه شد

7. Perhaps they used to picnic here, Sabine thought.
[ترجمه ترگمان]ساب ین فکر کرد: شاید برای گردش به اینجا عادت کرده اند
[ترجمه گوگل]شاید سابین فکر کرد که آنها در اینجا پیک نیک استفاده می کنند

8. The chilling thought struck Sabine to the bone.
[ترجمه ترگمان]فکر سرد ین فکر ساب ین را زد
[ترجمه گوگل]فکر سرد شدن سابین را به استخوان کشاند

9. Sabine cried out in horror as the Peugeot swerved crazily, and plunged off the road.
[ترجمه ترگمان]ساب ین با وحشت و وحشت از خود بی خود شد و از جاده منحرف شد
[ترجمه گوگل]سابین در حالی که پژو به طور ناگهانی چرخید و از جاده سقوط کرد، در وحشت گریه کرد

10. Sabine sampled the soup, and found the flavour surprisingly delicate.
[ترجمه ترگمان]ساب ین سوپ را امتحان کرد و طعم آن را به طرز عجیبی ظریف یافت
[ترجمه گوگل]سابین سوپ را انتخاب کرد و عطر و طعم شگفت آور ظریف یافت

11. Sabine lived in the town of Prien, on the shore of Lake Chiemsee, not far from Munich.
[ترجمه ترگمان]ساب ین در شهر of، در ساحل دریاچه Chiemsee، و نه چندان دور از مونیخ زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]سابین در شهر Prien، در ساحل دریاچه Chiemsee، نه چندان دور از مونیخ زندگی می کرد

12. The Romans celebrated the rape of the Sabine Women by Romulus and his men.
[ترجمه ترگمان]رومیان با رومولوس و مردانش، تجاوز به زنان ساب ین را جشن گرفتند
[ترجمه گوگل]رومی ها از تجاوز به زنان سابین توسط رومولوس و مردانش جشن گرفتند

13. After the next corner, the road divided, and Sabine took the right-hand fork.
[ترجمه ترگمان]پس از پیچ بعدی، جاده تقسیم شد و ساب ین چنگال درست را برداشت
[ترجمه گوگل]پس از گوشه ی بعدی، جاده تقسیم شد و سابین چنگال سمت راست را برداشت

14. Once again Sabine had the curious sensation that time had stopped and run back.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر ساب ین احساس عجیبی داشت که زمان متوقف شده است و بر می گردد
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر سابین حس کنجکاوی داشت که زمان را متوقف کرده بود و برگشت

15. Sabine pinned on a polite smile, and aimed it straight at the oncoming vehicle's windscreen.
[ترجمه ترگمان]ساب ین لبخند مودبانه ای بر لب داشت و آن را مستقیما به شیشه جلوی اتومبیل که از راه می رسید نشانه گرفت
[ترجمه گوگل]سابین لبخند مودبانه گرفت و به سمت راست بر روی شیشه جلو اتومبیل حرکت کرد


کلمات دیگر: