(نادر) موجود بودن در جای بخصوص، استقرار، کیفیت مکان
ubiety
(نادر) موجود بودن در جای بخصوص، استقرار، کیفیت مکان
انگلیسی به فارسی
(نادر) موجود بودن در جای بخصوص، استقرار
انگلیسی به انگلیسی
• state of being located in a specific place
جملات نمونه
1. Hiberarchy, ubiety and orientation among features by naming features of part model and its shapes are described in detail in this way.
[ترجمه ترگمان]Hiberarchy، ubiety و جهت گیری در میان ویژگی ها با نامگذاری ویژگی های مدل بخشی و اشکال آن در این روش به تفصیل شرح داده می شوند
[ترجمه گوگل]همبرگرایی، غرور و جهت گیری در میان ویژگی ها با نامگذاری ویژگی های مدل بخشی و شکل های آن به تفصیل شرح داده شده است
[ترجمه گوگل]همبرگرایی، غرور و جهت گیری در میان ویژگی ها با نامگذاری ویژگی های مدل بخشی و شکل های آن به تفصیل شرح داده شده است
2. By the understanding of the layout, size, ubiety, registration requirements, Business card printing and membership card making pressure requirements, etc.
[ترجمه ترگمان]با درک طرح کلی، اندازه، قابلیت ثبت، الزامات ثبت، چاپ کارت، کارت عضویت و کارت عضویت، و غیره
[ترجمه گوگل]با درک طرح، اندازه، ضرب المثل، شرایط ثبت نام، چاپ کارت ویزیت و کارت عضویت برای ایجاد شرایط فشار و غیره
[ترجمه گوگل]با درک طرح، اندازه، ضرب المثل، شرایط ثبت نام، چاپ کارت ویزیت و کارت عضویت برای ایجاد شرایط فشار و غیره
3. During the process of calculation, the relative ubiety between impactive location and stiffener is taken into account.
[ترجمه ترگمان]در طول فرآیند محاسبه، ارتباط نسبی بین مکان impactive و stiffener در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]در طول فرایند محاسبه، نسبت نسبی بین موقعیت غیر فعال و سفت کننده در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]در طول فرایند محاسبه، نسبت نسبی بین موقعیت غیر فعال و سفت کننده در نظر گرفته می شود
4. After relative ubiety of magnetic field data is distilled, two types of graded distribution are obtained by solid-shadow algorithm and directional filtering technique respectively.
[ترجمه ترگمان]پس از ubiety نسبی داده های میدان مغناطیسی، دو نوع توزیع مدرج به ترتیب با استفاده از الگوریتم سایه جامد و روش فیلترینگ هدایتی به دست می آید
[ترجمه گوگل]پس از تقسیم داده های مغناطیسی نسبی تقطیر، دو نوع توزیع درجه بندی به واسطه الگوریتم جامد سایه و روش فیلترینگ هدفی به دست می آید
[ترجمه گوگل]پس از تقسیم داده های مغناطیسی نسبی تقطیر، دو نوع توزیع درجه بندی به واسطه الگوریتم جامد سایه و روش فیلترینگ هدفی به دست می آید
5. In addition to the PS version at the time of exposure and film, we will also use a glass plate, covering, rubber membrane, figure ubiety as it is shown below.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر نسخه PS در زمان افشا و فیلم، ما همچنین از یک صفحه شیشه ای، پوشش، غشا لاستیکی، و شکل ubiety استفاده خواهیم کرد، همانطور که در زیر نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر نسخه PS در زمان قرار گرفتن در معرض و فیلم، ما نیز از یک صفحه شیشه ای، پوشش، غشاء لاستیکی، شکل ظاهری، همانطور که در زیر نشان داده شده است استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]علاوه بر نسخه PS در زمان قرار گرفتن در معرض و فیلم، ما نیز از یک صفحه شیشه ای، پوشش، غشاء لاستیکی، شکل ظاهری، همانطور که در زیر نشان داده شده است استفاده می کنیم
6. According to these requirements, a method of deciding the ubiety and dimensions of two crystals based on the T-shaped exit fixed mechanism is put forward.
[ترجمه ترگمان]با توجه به این نیازها، روشی برای تصمیم گیری در مورد ابعاد و ابعاد دو کریستال براساس مکانیزم ثابت خارج از T شکل داده می شود
[ترجمه گوگل]با توجه به این الزامات، روش تصمیم گیری در مورد ابعاد و ابعاد دو کریستال بر اساس مکانیزم ثابت خروجی شکل T است
[ترجمه گوگل]با توجه به این الزامات، روش تصمیم گیری در مورد ابعاد و ابعاد دو کریستال بر اساس مکانیزم ثابت خروجی شکل T است
کلمات دیگر: