1. ad in
به نفع کسی که سرو می زند
2. ad out
به نفع دریافت کننده ی سرو
3. guardian ad litem
قیم شخص بی صلاحیت (در دادگاه)
4. the ad hoc committee on curriculum review
شورای ویژه جهت بررسی برنامه ی درسی
5. she praised her children ad nauseam
آنقدر از بچه های خودش تعریف کرد که حال ما به هم خورد.
6. the committee meets on an ad hoc basis
شورا بر حسب نیاز تشکیل جلسه می دهد.
7. that city fell in a. d. 90
آن شهر در سنه ی نود میلادی سقوط کرد.
8. the medieval period extended roughly from a. d. 500 to 1500
قرون وسطی تقریبا از 500 تا 1500 میلادی ادامه داشت.
9. the invasion of england by the normans in a. d. 1066
گرفتن انگلستان توسط نورمان ها در سال 1066 میلادی
10. Rome annexed the Nabatean kingdom in 106 AD.
[ترجمه ترگمان]رم در ۱۰۶ بعد از میلاد پادشاهی Nabatean را تصرف کرد
[ترجمه گوگل]رم حکومت نابایتان را در سال 106 میلادی تأسیس کرد
11. Charlemagne was crowned Emperor on Christmas Day 800 AD.
[ترجمه ترگمان]چارل مگن در روز کریسمس ۸۰۰ میلادی امپراتور شد
[ترجمه گوگل]در طول روز کریسمس 800 ساله، امپراتور شارلمانی امپراتور بود
12. Environmentalists attacked the company's ad as a public-relations exercise.
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست به تبلیغ این شرکت به عنوان یک ورزش با روابط عمومی حمله کردند
[ترجمه گوگل]محیط زیست به آگهی شرکت به عنوان یک روابط عمومی روابط عمومی حمله کرد
13. We put an ad in the local paper.
[ترجمه ترگمان]ما یک تبلیغ در روزنامه محلی گذاشتیم
[ترجمه گوگل]ما آگهی را در مقاله محلی قرار داده ایم
14. They've placed an ad for someone to baby-sit the youngsters in the evening.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک تبلیغ برای کسی که در عصر حاضر است در آنجا بنشینند، قرار داده اند
[ترجمه گوگل]آنها یک آگهی برای کسی که برای بچه ها قرار داده است قرار داده است، جوانان را شبانه بگذارید
15. Problems were solved on an ad hoc basis.
[ترجمه ترگمان]مشکلات بر مبنای تک کاره حل شدند
[ترجمه گوگل]مشکلات به طور آشکار حل شد
16. In one ad the viewer scarcely sees the car's exterior.
[ترجمه ترگمان]در یک تبلیغ، بیننده به ندرت ظاهر ماشین را می بیند
[ترجمه گوگل]در یک آگهی، بیننده به ندرت بیرونی ماشین را می بیند
17. This is an ad hoc committee specially established to deal with a particular subject.
[ترجمه ترگمان]این یک کمیته ویژه است که برای رسیدگی به یک موضوع خاص ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]این یک کمیته ویژه است که به طور خاص برای رسیدگی به یک موضوع خاص تاسیس شده است
18. It said in the job ad that they wanted proficiency in at least two languages.
[ترجمه ترگمان]در آگهی استخدامی نوشته شده بود که آن ها حداقل به دو زبان مهارت دارند
[ترجمه گوگل]در آگهی شغل می گوید که آنها حداقل دو زبان را مهارت می دانند
19. Middle English was spoken from about AD 1100 to 1450.
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی از حدود ۱۱۰۰ میلادی به سال بعد از میلاد مسیح گفته شد
[ترجمه گوگل]انگلیسی میانه از حدود 1100 تا 1450 میلادی صحبت شد
20. He placed/put a personal ad in The Times.
[ترجمه ترگمان]او یک آگهی شخصی را در روزنامه تایمز قرار داد
[ترجمه گوگل]او یک آگهی شخصی را در The Times قرار داد