کلمه جو
صفحه اصلی

lisp


معنی : شلی زبان، نوک زبانی صحبت کردن، شل و سرزبانی تلفظ کردن
معانی دیگر : با زبان شل گفتن (یا حرف زدن یا تلفظ کردن: مثلا مانند کودکان s را همچون th تلفظ کردن)، کلته داشتن، لکنت داشتن، نوک زبانی حرف زدن

انگلیسی به فارسی

نوک زبانی صحبت کردن، شل وسرزبانی تلفظ کردن، شلیزبان


لیپو، شلی زبان، نوک زبانی صحبت کردن، شل و سرزبانی تلفظ کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a speech defect in which "s" is pronounced like the "th" sound in "thick" and "z" is pronounced like the "th" sound in "this".

(2) تعریف: the action, habit, or sound of uttering these pronunciations.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: lisps, lisping, lisped
مشتقات: lispingly (adv.), lisper (n.)
• : تعریف: to utter or speak with a lisp.

• language for processing lists, language for text processing (computers)
speech impairment in which the letters "s" and "z" are incorrectly pronounced
speak with lisp, pronounce the sounds "s" and "z" as "th"
someone with a lisp pronounces the sounds `s' and `z' as if they were `th'. for example, they say `thing' instead of `sing'.
if someone lisps, they speak with a lisp.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا برای پردازش داده هایی است که شامل لیستهایی میباشد List Processing
[کامپیوتر] فهرست پرداز - زبانی در برنامه نویسی که در اواخر دهه ی 50 در MIT تحت راهنمایی آقای جان مک کارتی ساخته شد . با توجه به توانایی مدیریت ساختارهای داده ای پیچیده به روشی آسان، زبان لیسپ برای تحقیقات هوش مصنوعی برنامه های پیچیده به کار می رود. برنامه ی لیسپ به دلیل تجمع پرانزهای بسته در انتهای برنامه، به آسانی قابل تشخیص است . تمام جمله های لیسپ و اکثر ساختارهای داده ی لیسپ، فهرستهیا پیوندی هستند که به صورت فهرستی از عناصر در پرانتزهای بسته در انتهای برنامه، به آسانی قابل تشخیص است. تمام جمله های لیسپ و اکثر ساختارهای داده ی لیسپ، فهرستهای پیوندی هستند که به صورت فهرستی از عناصر در پرانتزها نوشته شده اند ( نگاه کنید به linked list ) . برنامه نویسان از طریق تعریف جملات خود ( توابع حقیقی) بر حسب جمله های تعریف شده ی قبلی، برنامه ی کاملی را می سازند . مثلاً تابعی که فاکتوریل X را محاسبه می کند، به این ترتیب است: (DEFUN FACTORIAL )X( ) IF ( =×0 ) 1 ) * FACTORIAL ) - X 1 )))) با توجه به انگلیسی : « این تعریف تابعی به نام FACTORIAL است که پارامتر آن X است. اگر X صفر باشد، فاکتوریل آن 1 و در غیر این صورت، فاکتوریل آن برابر X فاکتوریل X-1 است » . کلمه ی کلیدی IF مانند یک جمله ی پاسکال if-then-else است . و بارها خود را فرا می خواند . در لیسپ برای بیان تکرار از توابع « خود فراخوانی » ( recursive ) مانند تابع فوق استفاده می شود.

مترادف و متضاد

شلی زبان (اسم)
lisp

نوک زبانی صحبت کردن (فعل)
lisp

شل و سر زبانی تلفظ کردن (فعل)
lisp

جملات نمونه

1. she affected a lisp
او وانمود کرد زبانش شل است.

2. he has a bad lisp
خیلی نوک زبانی حرف می زند.

3. We should help those students who lisp.
[ترجمه ترگمان]ما باید به آن دسته از دانش آموزانی که زبان به لب دارند کمک کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به دانش آموزانی که لزج دارند کمک کنیم

4. She speaks with a slight lisp.
[ترجمه ترگمان]با صدای خفیفی شروع به حرف زدن می کند
[ترجمه گوگل]او با یک لیسپ انگلیسی صحبت می کند

5. He has a slight lisp.
[ترجمه ترگمان]لکنت زبان دارد
[ترجمه گوگل]او یک لزج خفیف دارد

6. LISP is the standard research tool of artificial intelligence scientists in the United States.
[ترجمه ترگمان]LISP ابزار تحقیقاتی استاندارد دانشمندان هوش مصنوعی در ایالات متحده آمریکاست
[ترجمه گوگل]LISP ابزار تحقیق استاندارد دانشمندان هوش مصنوعی در ایالات متحده است

7. She spoke with a slight lisp.
[ترجمه ترگمان]با صدای خفیفی شروع به صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او با یک لیسپ کوچک صحبت کرد

8. Its note had none of the lisp of a flute but was bell-like in its clarity.
[ترجمه ترگمان]این نت هیچ یک از نوک زبانی که نوک زبانش بود، چیزی شبیه فلوت به گوش نمی رسید، اما به وضوح در آن طنین می انداخت
[ترجمه گوگل]یادداشت آن هیچ یک از لپ فلاوت را نداشت اما در وضوح آن زنگ زده بود

9. Henry's lisp is so endearing.
[ترجمه ترگمان]زبان lisp خیلی دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]لس آنجلس بسیار مشتاق است

10. The man with the lisp joined him.
[ترجمه ترگمان]مردی که نوک زبانش بود به او ملحق شد
[ترجمه گوگل]مرد با لیسپ به او پیوست

11. He spoke with a slight lisp and greeted Louis with respect but without subservience.
[ترجمه ترگمان]با اندکی لکنت زبان صحبت کرد و با احترام، اما بدون تملق، به لویی سلام کرد
[ترجمه گوگل]او با یک لزن کوچک صحبت کرد و با احترام لوئیس با خوشحالی ازدواج کرد

12. He had a slight lisp that used to be more pronounced.
[ترجمه ترگمان]کلماتی را که قبلا ادا کرده بود به زبان آورده بود
[ترجمه گوگل]او یک لزج خفیف داشت که بیشتر مورد توجه بود

13. If you call cons on nil, Lisp treats nil as an empty list and builds a list of one element.
[ترجمه ترگمان]اگر شما cons را صفر خطاب کنید، لیسپ به عنوان یک لیست خالی با صفر رفتار می کند و فهرستی از یک آلمان را می سازد
[ترجمه گوگل]اگر لیستی از نزولها را در صفر قرار دهید، Lisp به عنوان یک لیست خالی صفر را صفر می کند و یک لیست از یک عنصر را ایجاد می کند

14. In the limit case, by writing a Lisp interpreter in the less powerful language.
[ترجمه ترگمان]در حالت حدی، با نوشتن یک مترجم لیسپ در زبان less کم تر
[ترجمه گوگل]در موارد محدود، با نوشتن یک مترجم Lisp در زبان قدرتمندتر

15. The first functional language was LISP written by John McCarthy 1 in the late 1950 s.
[ترجمه ترگمان]اولین زبان تابعی توسط جان مک کارتی ۱ در اواخر دهه ۱۹۵۰ نوشته شد
[ترجمه گوگل]اولین زبان کاربردی LISP توسط جان مک کارتی 1 در اواخر دهه 1950 نوشته شده است

He is twenty years old but he still lisps.

بیست سالش است؛ ولی هنوز زبانش می‌گیرد.


He has a bad lisp.

خیلی نوک زبانی حرف میزند.


کلمات اختصاری

عبارت کامل: List Processing
موضوع: کامپیوتر
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولاً برای پردازش داده هائی است که شامل لیست هائی می باشند. مخصوصاً مناسب دستکاری متن و تجزیه و تحلیل آن است. یک زبان عمومی است که برای حل مسائل هوش مصنوعی به کار می رود.

پیشنهاد کاربران

اولین زبان برنامه نویسی پرکاربرد که برای برنامه های هوش مصنوعی ایجاد شد و در سال 1959 ظاهر شد! مک کارتی و همکاران


کلمات دیگر: