• pave the way with a required effort, advance in an awkward manner
wade through
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
وقت و تلاشِ زیادی را به کاری خسته کننده اختصاص دادن، زمان گذاشتن، تهجد کردن، خواندن، مطالعه کردن، به سختی پیش رفتن، زحمت کشیدن، دست و پنجه نرم کردن
کلمات دیگر: