معنی : بند، زنجیر، قلاب، پیوند، حلقه زنجیر، دانه زنجیر، پیوند دادن، جفت کردن، متصل کردن، بهم پیوستن
معانی دیگر : (هر چیزی که مانند حلقه ی زنجیر باشد) بخش، قطعه، زفرین، (مجازی) پیوند، (جمع) علایق، ربط، ارتباط، رابطه، رشته، همبندگر، (مانند زنجیر) به هم وصل کردن، همبند کردن، مرتبط کردن، به هم پیوستن، حلقه ی زنجیر، دانه ی زنجیر، زرفین، چنبر، (مساحی) لینک (یکصدم زنجیر مساحی برابر با 7/92 اینچ یا 20/12 سانتی متر) (یکصدم زنجیر مهندسی برابر با یک فوت یا 3/048 متر)، (شیمی) رجوع شود به: bond، (برق) سیم فیوز (که جریان شدید آنرا می سوزاند)، (مکانیک) میله ی اتصال، (میله ی کوتاهی که نیرو و حرکت را منتقل می کند) جنبانه، رجوع شود به: cuff link، (رادیو و تلویزیون - دستگاهی که صدا یا تصویر را از یک ایستگاه یا مرکز پراکنش به ایستگاه دیگر می فرستد) دستگاه همبند، (دستگاه) همرسان، مشعل، چراغ موشی، میدان گلف