کلمه جو
صفحه اصلی

gdi

انگلیسی به انگلیسی

• windows standard for representing graphic objects and transmitting them to output devices (monitors, printers, etc.)

دیکشنری تخصصی

[خودرو] موتورهای Direct Injection میتسوبیشی.

جملات نمونه

1. For gasoline direct injection(GDI) engines, the fuel is required to be injected into the cylinder near the end of the compression stroke to realize the stratified charge combustion at part load.
[ترجمه ترگمان]برای تزریق مستقیم بنزینی (GDI)، سوخت مورد نیاز است تا به سیلندر نزدیک انتهای خط فشار تزریق شود تا متوجه احتراق لایه بندی شده در بار شود
[ترجمه گوگل]برای موتورهای تزریق مستقیم بنزین (GDI) سوخت نیاز به تزریق داخل سیلندر نزدیک انتهای سکته فشاری برای تحقق بخشیدن به احتراق بارگذاری طبقاتی در بار بخش دارد

2. Gross domestic investment - GDI: Outlays for additions to the fixed assets of the economy plus the net value of inventory changes.
[ترجمه ترگمان]تولید ناخالص داخلی - GDI: outlays برای افزودن به دارایی های ثابت اقتصاد به اضافه ارزش خالص تغییرات موجودی
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری ناخالص داخلی - GDI: هزینه های اضافی برای دارایی های ثابت اقتصاد به اضافه ارزش خالص تغییرات موجودی

3. GDI is a global, there is no geographical restrictions.
[ترجمه ترگمان]GDI یک جهانی است، هیچ محدودیت جغرافیایی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]GDI جهانی است، محدودیت های جغرافیایی وجود ندارد

4. An alternative measure, gross domesticincome (GDI), should, in theory, be identical to GDP.
[ترجمه ترگمان]یک معیار جایگزین، domesticincome ناخالص (GDI)، باید در تئوری با تولید ناخالص داخلی یک سان باشد
[ترجمه گوگل]یک معیار جایگزین، درآمد ناخالص داخلی (GDI)، در نظریه، باید برابر با تولید ناخالص داخلی باشد

5. Database access, using GDI to generate, reports, printouts, a good.
[ترجمه ترگمان]دسترسی به پایگاه داده، با استفاده از GDI برای تولید، گزارش ها، نتایج چاپی، یک خوب
[ترجمه گوگل]دسترسی به پایگاه داده، با استفاده از GDI برای تولید، گزارش، چاپ، خوب است

6. Probability suggests she will return to the GDI medical colony near Provo, or enter the underground railroad here, near New Detroit. The decision is yours, Commander Slavik.
[ترجمه ترگمان]احتمال این وجود دارد که او به مجتمع پزشکی GDI در نزدیکی Provo بازگردد و یا در اینجا، نزدیک دیترویت، به خط آهن زیرزمینی وارد شود این تصمیم شما، فرمانده Slavik است
[ترجمه گوگل]احتمال دارد که وی به کلونی پزشکی GDI در نزدیکی پروو بازگردد یا در اینجا در نزدیکی دیترویت جدید وارد راه آهن زیرزمینی شود تصمیم شما، فرمانده اسلاویک است

7. GDI + provides three line join styles: miter, bevel, and round.
[ترجمه ترگمان]GDI + سه خط تولید را فراهم می کند: تاج، bevel، و گرد
[ترجمه گوگل]GDI سه سبک پیوند خطی را فراهم می کند: ماتریس، بیضی و دور

8. More complex regions can be stored internally in GDI as a series of scan lines derived from the original definition of the region.
[ترجمه ترگمان]مناطق پیچیده تر را می توان به صورت داخلی در GDI به عنوان مجموعه ای از خطوط پویش که از تعریف اصلی منطقه مشتق شده اند، ذخیره کرد
[ترجمه گوگل]مناطق پیچیده تر می توانند به صورت داخلی در GDI ذخیره شوند به عنوان یک سری از خطوط اسکن که مشتق شده از تعریف اصلی منطقه است

9. Beginning on the GDI mapping mode, the paper discusses the concepts, meaning and relation of view port based on logic coordinates and window based on device coordinates.
[ترجمه ترگمان]با شروع از روش نگاشت GDI، این مقاله به بحث در مورد مفاهیم، معنا و رابطه پورت بر مبنای مختصات منطق و پنجره بر مبنای مختصات دستگاه می پردازد
[ترجمه گوگل]در ابتدا در حالت نقشه برداری GDI، مقاله مفاهیم، ​​معنا و رابطه پورت مشاهده بر اساس مختصات منطقی و پنجره بر اساس مختصات دستگاه را مورد بحث قرار می دهد

10. The class provides member functions for device-context operations, working with drawing tools, type-safe graphics device interface (GDI) object selection, and working with colors and palettes.
[ترجمه ترگمان]این کلاس وظایف عضوی را برای عملیات در زمینه ابزار فراهم می کند، کار با ابزار طراحی، رابط دستگاه گرافیک رایانه ای (GDI)انتخاب جسم، و کار با رنگ ها و پالت های موجود
[ترجمه گوگل]این کلاس تابع عضو برای عملیات زمینه دستگاه، کار با ابزارهای طراحی، انتخاب شیء رابط گرافیکی نوع مطمئن (GDI) و کار با رنگ ها و پالت ها را فراهم می کند

11. "GDI and IE are certainly top of the list, but beyond that it's a toss-up," he said. "It's going to be difficult for people in the trenches to understand what to go after the first and second. "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" GDI و IE قطعا در صدر این لیست قرار دارند، اما فراتر از آن یک پرتاب برای مردم دشوار است
[ترجمه گوگل]وی گفت: 'GDI و IE مطمئنا در لیست قرار دارند، اما فراتر از آن این یک تساوی است ' 'برای مردم در دهانه ها دشوار خواهد بود برای درک آنچه باید پس از اولین و دوم '

12. You should eventually delete all GDI objects that you create.
[ترجمه ترگمان]شما باید در نهایت همه GDI که ایجاد می کنید را حذف کنید
[ترجمه گوگل]در نهایت باید تمام اشیا GDI که شما ایجاد می کنید را حذف کنید

13. Metafiles A metafile is a collection of GDI commands stored in a binary form.
[ترجمه ترگمان]Metafiles مجموعه ای از فرمان های GDI است که در فرم باینری ذخیره می شوند
[ترجمه گوگل]Metafiles Metafile مجموعه ای از دستورات GDI ذخیره شده در فرم دودویی است

14. Luckily, the GDI were able to win one battle.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، GDI توانستند یک نبرد را برنده شوند
[ترجمه گوگل]خوشبختانه GDI قادر به بردن یک نبرد بود

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Gasoline Direct Injection
موضوع: عمومی
در موتورهای احتراق داخلی، تزریق مستقیم بنزین یا GDI یک گونه متفاوت از تزریق سوخت می باشد که در موتورهای مدرن دو زمانه و چهار زمانه بنزینی استفاده شده است. در موتورهای GDI، بنزین تحت فشار بالا قرار داده شده و از طریق ریل مشترک سوخت مستقیماً به داخل محفظه احتراق هر سیلندر تزریق می شود. اما در تزریق چند نقطه ای سوخت معمولی، پاشش سوخت در منیفولد هوا، پشت سوپاپ ورودی یا در پورت سیلندر رخ می دهد. در برخی موارد،، تزریق مستقیم بنزین قادر است احتراق با پر کردن لایه بندی شد (احتراق خیلی رقیق) جهت بهبود راندمان سوخت و کاهش سطح انتشار آلاینده ها را در بار کم موتور ایجاد کند.


کلمات دیگر: