کلمه جو
صفحه اصلی

lar


معنی : نام یکی از ارواح حافظ خانه
معانی دیگر : مفرد واژه ی: lares، روم قدیم نام یکی از ارواح حافظ خانه، خانه

انگلیسی به فارسی

(روم قدیم) نام یکی از ارواح حافظ خانه، خانه


لار، نام یکی از ارواح حافظ خانه


مترادف و متضاد

نام یکی از ارواح حافظ خانه (اسم)
lar

جملات نمونه

1. Lars enjoyed the warmth and gaiety of these occasions.
[ترجمه ترگمان]لارس از گرما و نشاط این مراسم لذت می برد
[ترجمه گوگل]لارس از گرما و شادی از این موارد لذت می برد

2. Waiting for him-and partly responsible for the lights-was Lars Sjostrand, photographer for the Svenska Dagbladet.
[ترجمه ترگمان]لارس Sjostrand، عکاس for Svenska، منتظر او - و تا حدی مسئول نورها بود
[ترجمه گوگل]انتظار برای او و بخشی از مسئولیت چراغ ها، لارس سکستران، عکاس سونسگاگابلاگت بود

3. Lars Andreasson in the southern town of Vaxjo is offering to accept Telia shares in part exchange for his goods.
[ترجمه ترگمان]لارس Andreasson در شهر جنوبی of پیشنهاد می کند که سهم Telia را در ازای کالاهای خود بپذیرد
[ترجمه گوگل]لارس آندراسون در شهر جنوبی وکسو پیشنهاد می دهد سهام Telia بخشی از مبادله کالاهای خود را بپردازد

4. Molecu lar docking serves as a method to simulate the interactions of two molecules (such as ligand and receptor) and to predict their binding mode a nd affinity.
[ترجمه ترگمان]این اتصال به عنوان روشی برای شبیه سازی تعامل دو مولکول (مثل لیگاند و گیرنده)و پیش بینی حالت اتصال آن ها برای اتصال به کار می رود
[ترجمه گوگل]اتصال مولکو لار به عنوان یک روش برای شبیه سازی تعاملات دو مولکول (مانند لیگاند و گیرنده) و پیش بینی حالت اتصال و وابستگی آن عمل می کند

5. Objective To investigate the long term therapeutic effects of low anterior resection (LAR) and abdominoperineal resection (APR) on middle or lower rectal cancer.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات درمانی دراز مدت (LAR)و abdominoperineal resection (APR)در وسط یا کم تر از سرطان روده مقعد است
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات درمانی طولانی مدت برداشتن کمر قدامی (LAR) و برداشتن شکم شکم (APR) در سرطان رحم متوسط ​​یا پایین تر

6. Gibbon species include the siamang, the white-handed or lar gibbon, and the hoolock gibbons.
[ترجمه ترگمان]گونه های گیبن شامل the، the white or، و گیبون ها هستند
[ترجمه گوگل]گونه های گیبون عبارتند از سایمانگ، گیبون سفید دست یا لار و گیبون های مهارتی

7. Gran Hotel Lar is ideally located in the commercial area of Seville, near the cultural and traditional centre of this beautiful Andalusian city.
[ترجمه ترگمان]هتل بزرگ Lar به طور ایده آل در منطقه تجاری سویل واقع در نزدیکی مرکز فرهنگی و سنتی این شهر زیبای اندلس واقع شده است
[ترجمه گوگل]Gran Hotel Lar در منطقه تجاری سویا واقع در نزدیکی مرکز فرهنگی و سنتی این شهر زیبا در اندلس واقع شده است

8. Objective To study osseointergration of intro- madibu lar implants in the loaded state.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه osseointergration of که در این حالت بارگذاری شده قرار دارند
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی اسهال بینابینی ایمپلنتهای داخل مقعدی در حالت لود شده

9. LAR is increased by the increasing nitrogen level in high ratio of top dressing ratio at tuber initiation stage.
[ترجمه ترگمان]LAR با افزایش سطح نیتروژن به نسبت ارتفاع بالا در مرحله آغاز tuber افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]LAR با افزایش سطح نیتروژن در نسبت بالا نسبت پوشش بالا در مرحله شروع قارچ افزایش می یابد

10. With a brand new measuring method from LAR, easy operation and calibration are also considered.
[ترجمه ترگمان]با یک روش اندازه گیری جدید از LAR، عملیات آسان و کالیبراسیون نیز در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]با روش جدید اندازه گیری از LAR، عملیات آسان و کالیبراسیون نیز در نظر گرفته شده است

11. The room has a lar closet. You can put your gear in it.
[ترجمه ترگمان]اتاق خیلی خلوت است می توانید gear را در آن بگذارید
[ترجمه گوگل]اتاق دارای گنبد لار است شما می توانید دنده خود را در آن قرار دهید

12. There are two types of LAR Protocols.
[ترجمه ترگمان]دو نوع پروتکل LAR وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو نوع پروتکل LAR وجود دارد

13. DFR/LAR is very important enzymes in flavone biosynthesis pathway and have significant regulating function in catechin biosynthesis.
[ترجمه ترگمان]DFR \/ LAR یک آنزیم های بسیار مهم در مسیر biosynthesis flavone است و تابع regulating قابل توجهی در biosynthesis catechin دارند
[ترجمه گوگل]DFR / LAR آنزیم های بسیار مهم در مسیر بیوسنتز فلانوئید است و عملکرد تنظیم کننده ای را در بیوسنتز catechin دارند

14. The most distinctive biological feature is the Leaf Area Ratio(LAR), it is higher in former phase and lower in later(sentence dictionary), and decline to its smallest around the period of Milky Ripeness.
[ترجمه ترگمان]ویژگی زیستی متمایز این است که نسبت مساحت برگ (LAR)بالاتر است، در مرحله قبلی بالاتر و در بعد (فرهنگ لغت)کم تر است، و در طول مدت کهکشان راه شیری از کم ترین مقدار خود کاسته می شود
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های متمایز بیولوژیکی، نسبت مساحت برگ (LAR) است، در فاز قبلی بالاتر است و بعدا (فرهنگ لغت جمله) پایین می آید و به دورترین دور از دوران شیری رسیده است

15. Only the pole vaulter Sergei Bubka and the discus thrower Lars Riedel have won more individual medals.
[ترجمه ترگمان]تنها the vaulter (سرگئی Bubka)و the Riedel در رشته پرتاب دیسک، مدال های انفرادی بیشتری کسب کرده اند
[ترجمه گوگل]تنها سرگئی بوبکا و سرباز ریخته گری دیسک، لارس ریدل، مدال های بیشتری را به دست آوردند

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Location-Aided Routing
موضوع: تخصصی
LAR یک پروتکل مسیریابی براساس موقعیت جغرافیایی است و بطور خلاصه عملکرد آن بدین صورت است که اگر S بخواهد بسته ای را به D بفرستد باید موقعیت جغرافیایی D را با استفاده از GPS بدست بیاورد.


کلمات دیگر: