کلمه جو
صفحه اصلی

gi


معنی : سرباز
معانی دیگر : مخفف:، شکمی - روده ای، گوارشی، (مخفف) وابسته به دستگاه گوارش، معدی - روده ای، ارتشی، وابسته به لباس و جیره ی ارتشیان، مخفف: شکمی رودهای، گوارشی مخفف: سرباز، جیره، معدی رودهای مخفف: ارتشی، وابسته به لباس و جیرهی ارتشیان مخفف: آبشش

انگلیسی به فارسی

مخفف: شکمی - رودهای، گوارشی


مخفف: سرباز، جیره، لباس ارتشی


مخفف: (مخفف) وابسته به دستگاه گوارش، معدی - رودهای


مخفف: ارتشی، وابسته به لباس و جیرهی ارتشیان


مخفف: آبشش


جی، سرباز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: designating standard equipment, apparel, or the like issued to U.S. military personnel (originally an abbreviation for "galvanized iron," and subsequently considered to be an abbreviation for "government issue").

- GI rations.
[ترجمه ترگمان] جیره GI معده
[ترجمه گوگل] جیره غذایی جیره

(2) تعریف: of, typical of, or conforming to the standards set for U.S. military personnel.

(3) تعریف: (informal) inflexibly insistent on adhering to military customs, practices, and regulations.

- He was the most GI of us all.
[ترجمه ترگمان] اون خطرناک ترین GI همه ما بود
[ترجمه گوگل] او GI ترین از همه ما بود
اسم ( noun )
حالات: GIs
• : تعریف: a present or former member of the U.S. military, usu. an enlisted soldier.

- The place was filled with GIs on leave.
[ترجمه ترگمان] اونجا پر از \"GIs\" بود که می رفت
[ترجمه گوگل] این محل با GI ها در محل برگزاری بود

• iron or steel specially coated with zinc in order to prevent rust (also g.i.)
iron or steel specially coated with zinc in order to prevent rust (also gi)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] انجمن پردازش اطلاعات در آلمان غربی.

مترادف و متضاد

سرباز (اختصار)
gi

government issue; soldier


Synonyms: army personnel, doughboy, enlisted person, GI Joe, serviceperson


جملات نمونه

1. You'd better learn to GI if you want to be promoted.
[ترجمه ترگمان]اگه بخوای ترفیع بگیری بهتره به دستگاه گوارش یاد بگیری
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید تبلیغ کنید، بهتر است به GI یاد بگیرید

2. to GI the barrack.
[ترجمه ترگمان]خانه سربازخانه را سوراخ کرده بود
[ترجمه گوگل]به GI سربازخانه

3. He was a GI making an anti-Semitic joke.
[ترجمه ترگمان] اون یه جوک ضد سامی بود
[ترجمه گوگل]او GI یک جوک ضد یهودی بود

4. The GI bill provided financial support for soldiers who wanted to get a college education.
[ترجمه ترگمان]لایحه GI (GI Joe)پشتیبانی مالی برای سربازانی که می خواستند تحصیلات دانشگاهی را انجام دهند فراهم کرد
[ترجمه گوگل]لایحه GI حمایت مالی از سربازانی که مایل به تحصیل در کالج بودند حمایت مالی نمود

5. He studied acting under the GI Bill and after touring in summer stock he began landing parts in television as heavies.
[ترجمه ترگمان]او بازیگری را در برنامه GI Joe و پس از بازدید از تور در تابستان بررسی کرد و شروع به فرود قطعات در تلویزیون به عنوان heavies کرد
[ترجمه گوگل]او به بازیگری تحت لیزر GI پرداخت و پس از تور در تابستان، شروع به فرود قطعات در تلویزیون کرد

6. So we can write where GI t is current gross investment and R t is current replacement investment.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما می توانیم در جاییکه سرمایه گذاری ناخالص داخلی فعلی و آر تی یک سرمایه گذاری جایگزین فعلی است، بنویسیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما می توانیم جایی که GI t سرمایه گذاری ناخالص در حال حاضر است و R t سرمایه گذاری جایگزین جاری است بنویسیم

7. For one GI there is a brief visit to Saigon, cut short when his money is exhausted.
[ترجمه ترگمان]برای یک GI (GI there)یک بازدید کوتاه از سایگون دیده می شود، کوتاه زمانی که پول او فرسوده می شود
[ترجمه گوگل]برای یک GI یک سفر کوتاه به سایگون وجود دارد، زمانی که پول او خسته است، کوتاه می شود

8. In the upper GI endoscopic view below, there are rounded, erythematous ulcerations of the lower esophagus.
[ترجمه ترگمان]در نمای فوقانی GI بالا در پایین، گرد، erythematous ulcerations از مری پایین وجود دارد
[ترجمه گوگل]در نمای اندوسکوپیک بالای GI در زیر، زخم های اریتماتیک مرطوب پایین وجود دارد

9. For a gi rl, our favorite name is Chloe.
[ترجمه ترگمان]برای \"rl گی\" اسم محبوب ما \"کلویی\" - ه
[ترجمه گوگل]برای GI RL، نام مورد علاقه ما Chloe است

10. When discharged from the hospital after a Lower GI Series, you get the GI bill.
[ترجمه ترگمان]زمانی که بعد از سری فیلم های GI پایین از بیمارستان مرخص شد، دستگاه GI (GI Joe)را پیدا می کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که پس از یک سری GI پایین، بیمار از بیمارستان برکنار می شود، شما قبض GI را دریافت می کنید

11. On its journey through the GI tract the device takes pictures which are transmitted to a computer.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه در سفر خود از طریق دستگاه GI، تصاویری می گیرد که به رایانه منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]در سفر خود را از طریق دستگاه GI دستگاه عکس می گیرد که به کامپیوتر منتقل می شود

12. The glycemic index concept, ilsted GI value of some starchy foods were introduced.
[ترجمه ترگمان]مفهوم شاخص glycemic، مقدار GI ilsted برخی از غذاهای starchy معرفی شد
[ترجمه گوگل]مفهوم شاخص گلیسمی، ارزش GI iltsted برخی از غذاهای نشاسته ای معرفی شد

13. This process, which washes out the lower GI tract with water or herbal mixtures, might sound unpleasant, but it has been gaining popularity.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند که دستگاه GI پایین را با آب و یا مخلوط های گیاهی می شوید ممکن است ناخوشایند به نظر برسد اما محبوبیت کسب شده است
[ترجمه گوگل]این فرایند که دستگاه تخریب GI را با آب و یا مخلوط گیاهی شسته می شود، ممکن است ناخوشایند باشد، اما محبوبیت آن را به دست آورده است

14. The first breakfast (muesli) was a low-glycemic-index (GI) meal, the second was a high-GI meal.
[ترجمه ترگمان]اولین صبحانه (muesli)یک وعده غذایی در سطح پایین (GI -)بود، دومین وعده غذایی دارای GI بالا بود
[ترجمه گوگل]اولین صبحانه (موسلی) یک وعده کم گلیسمی (GI) بود، دومین وعده غذای بالا بود

15. The river Gi 611 -- the Norse Styx - surrounded this lower world on every side.
[ترجمه ترگمان]این رودخانه ۶۱۱ - - the نروژی - در هر طرف این دنیای پایین تر را احاطه کرده بود
[ترجمه گوگل]رودخانه Gi 611 - Norse Styx - این جهان پایین را در هر طرف احاطه کرده است

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Game Informer
موضوع: عمومی
گیم اینفورمر (یا به طور مخفف GI) یک ماهنامه اطلاع رسانی بازی های رایانه ای است که در ایلات متحده منتشر و شامل نقدها، اخبار و راهنمای بازی های رایانه ای است.و در اوت ۱۹۹۱ شروع به کار کرد, این مجله نزدیک به ۳ میلیون مشترک دارد که از این لحاظ در آمریکا اول است، و در یک چهارم اول سال ۲۰۰۷، بیست و سومین مجله بزرگ آمریکا شناخته شد.

پیشنهاد کاربران

دستگاه گوارش

Gastrointestinal

سربازی - وابسته به سربازی ( مخفف general issue & government issue )


کلمات دیگر: