کلمه جو
صفحه اصلی

saba

انگلیسی به فارسی

صبا


انگلیسی به انگلیسی

• small island in the netherlands antilles; family name

جملات نمونه

1. Dr. Saba Saba had a hip fracture and ended up having a hip replacement.
[ترجمه ترگمان]دکتر صبا صبا دچار شکستگی لگن شد و به داشتن جایگزینی کفل ادامه داد
[ترجمه گوگل]دکتر صبا صبا شکاف لگن داشت و به جای جایگزینی لگن بود

2. Saba said the president thanked the GCC leaders for their efforts to solve the crisis through dialogue.
[ترجمه ترگمان]صبا می گوید که رئیس جمهور از رهبران GCC برای تلاش هایشان برای حل این بحران از طریق گفتگو تشکر کرد
[ترجمه گوگل]صبا گفت که رییس جمهور از رهبران شورای همکاری خلیج فارس از تلاش های خود برای حل بحران از طریق گفتگو ابراز کرد

3. Hours after the ambassador was recalled, Saba said Mr. bin Jassem sent a letter to his Yemeni counterpart, Abu Bakr al-Qurbi, to clarify Qatar's position.
[ترجمه ترگمان]ساعاتی پس از احضار سفیر، صبا گفت که آقای بن علی نامه ای به همتای یمنی اش، ابوبکر al، فرستاد تا موضع قطر را روشن کند
[ترجمه گوگل]ساعتها پس از فراخوان سفیر، صابا گفت که آقای بن جاسم نامه ای به همتای یمنی ابوبکر القربی فرستاده است تا موضع قطر را روشن کند

4. Finally the Polos reached the Persian town of Saba, to the south of the Caspian Sea.
[ترجمه ترگمان]سرانجام the به شهر Persian در جنوب دریای خزر رسید
[ترجمه گوگل]سرانجام Polos به شهر فارسی ساابا به جنوب دریای خزر رسید

5. Opposition control of the official Saba news agency and the Yemeni state-owned airlines.
[ترجمه ترگمان]کنترل مخالفان آژانس خبری سبا و خطوط هوایی دولتی یمن
[ترجمه گوگل]کنترل مخالف رسمی خبرگزاری صبا و خطوط هوایی دولتی یمن

6. Saba said that these officers mainly in Herat province earlier Shindand district activities, their surrender will help the Government to strengthen control of Shindand district.
[ترجمه ترگمان]صبا گفت که این ماموران عمدتا در استان هرات در اوایل فعالیت های ولسوالی شیندند انجام دادند و تسلیم آن ها به دولت برای تقویت کنترل منطقه شیندند کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]صبا گفت که این افسران عمدتا در استان هرات پیش از فعالیت های منطقه شیندند، تسلیم آنها به دولت کمک می کند تا کنترل منطقه شیندند را تقویت کند

7. Some older supporters from around the San Saba district even remember the Ranieri family's butchers shop, and how Claudio himself would deliver cuts of meat by bike as a teenager.
[ترجمه ترگمان]برخی از حامیان قدیمی در اطراف منطقه سان صبا حتی به خاطر به یاد داشتن مغازه قصاب چپ دست هستند و خود کلادیو خود نیز با دوچرخه به عنوان یک نوجوان، گوشت را تحویل می دهد
[ترجمه گوگل]برخی از حامیان قدیمی از اطراف ناحیه سان صبا حتی فروشگاه های قصابی خانواده Ranieri را نیز به یاد می آورند و چطور کلودیو به عنوان یک نوجوان به کاهش دوچرخه می پردازد

8. The sellers of Saba, and Reema, they were thy merchants: with all the best spices, and precious stones, and gold, which they set forth in thy market.
[ترجمه ترگمان]The، and، و ریما، بازرگانان تو بودند: با همه the و سنگ های قیمتی و gold که در بازار تو به راه انداخته بودند
[ترجمه گوگل]فروشندگان سابا و راما، بازرگانان شما با بهترین ادویه جات، سنگ های قیمتی و طلا بودند که در بازار شما عرضه می شدند

9. Go to Saba, we can swim in the sea with the fish.
[ترجمه ترگمان]به صبا برو، ما می توانیم با ماهی در دریا شنا کنیم
[ترجمه گوگل]برو به سابا، ما می توانیم در دریا با ماهی شنا کنیم

10. Saba Douglas Hamilton joins arctic expert Jason Roberts in the remote Svalbard Archipelago to find out.
[ترجمه ترگمان]صبا داگلاس همیلتون به عنوان متخصص قطبی به نام جیسون رابرتز در منطقه دورافتاده Svalbard به همراه جیسون رابرتز (Jason)آشنا شد
[ترجمه گوگل]سابا داگلاس همیلتون با جیسون رابرتز، متخصص علوم انسانی در Archipelago Svalbard دوردست، آشنا می شود

11. Secretary Yan expressed thanks to Ambassador Gao for her time,(Sentence dictionary) and briefed Jinan's cooperation with the city of Kfar Saba of Israel and some Israeli companies such as Tshuva Group and Kardan Group.
[ترجمه ترگمان]وزیر یان به لطف سفیر Gao برای زمان خود (فرهنگ لغت نامه)و توضیح داد و هم کاری Jinan با شهر of صبا از اسرائیل و برخی از شرکت های اسرائیلی از جمله گروه Tshuva و گروه Kardan قدردانی کرد
[ترجمه گوگل]وزیر امور خارجه یمن از زمان او (دیکشنری حکم) به سفیر گاو (دیکشنری حکم) ابراز خشنود کرد و همکاری جینان با شهر کفر صبا از اسرائیل و برخی از شرکت های اسرائیلی مانند گروه تسوا و گروه کاران را مختوم کرد

12. Of course, it's not good when people hurt each other, but today, this is the best possible way to express the spirit of heroism and vitality, " says Father Saba, a former Greco-Roman wrestler.
[ترجمه ترگمان]پدر صبا، کشتی گیر سابق یونان - رومی می گوید: \" البته، خوب نیست که مردم به یکدیگر آسیب برسانند، اما امروز، این بهترین راه ممکن برای بیان روح قهرمانی و سرزندگی است \"
[ترجمه گوگل]البته، هنگامی که مردم یکدیگر را آسیب برسانند، خوب نیست، اما امروز بهترین راه ممکن برای بیان روح قهرمان و حیاتی است پدر پدر صبا، یک کشتی گیر سابق گری کورم است

13. "Our findings are consistent with earlier studies that have shown a high degree of association between depression and disability," commented lead author Saba Moussavi of the WHO and colleagues.
[ترجمه ترگمان]مولف اصلی Saba موسوی از سازمان بهداشت جهانی و همکاران، اظهار داشت: \" یافته های ما با مطالعات قبلی همخوانی دارد که نشان دهنده درجه بالایی از ارتباط بین افسردگی و ناتوانی است \"
[ترجمه گوگل]'یافته های ما مطابق با مطالعات قبلی است که سطح بالایی از ارتباط بین افسردگی و ناتوانی را نشان داده است،' نویسنده سابقا موسوی از WHO و همکارانش اظهار داشت

14. The canonical correlation analysis was carried on 3 body weight traits and 5 body size traits in two groups from 577 Saba pigs by using SAS.
[ترجمه ترگمان]آنالیز همبستگی استاندارد در ۳ ویژگی وزن بدن و ۵ ویژگی اندازه بدن در دو گروه از ۵۷۷ Saba با استفاده از SAS روی داده شد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل همبستگی کانونی با استفاده از صفات وزن 3 و 5 عدد صفت در دو گروه از 577 خوک سابا با استفاده از SAS انجام شد

15. A hawksbill turtle glides just above the floor of a marine sanctuary near Saba, Netherlands Antilles.
[ترجمه ترگمان]یک لاک پشت hawksbill درست در بالای کف یک پناه گاه دریایی در نزدیکی صبا، آنتیل هلند حرکت می کند
[ترجمه گوگل]لاک پشت یک hawksbill در بالای طبقه پناهگاه دریایی در نزدیکی صبا، آنتیل هلند قرار دارد

کلمات اختصاری

عبارت کامل: South Asian Bar Association
موضوع: سازمانی
کانون وکلای جنوب آسیا

پیشنهاد کاربران

باد یا نسیم صبح گاهی


کلمات دیگر: