1. acid bites into the metal
اسید فلز را می خورد.
2. acid erodes metal
اسید باعث خورده شدن فلز می گردد.
3. acid indigestion
سو هاضمه ی اسیدی،ترش کردن
4. acid lemon
لیمو ترش
5. acid soil
خاک اسیدی
6. an acid can react with a base to form a salt
اسید می تواند با باز فعل و انفعال بکند و ملح تشکیل بدهد.
7. an acid that penetrates into tissues
اسیدی که به درون بافت ها رخنه می کند
8. an acid whose formula is hcooh
اسیدی به فرمول hcooh
9. his acid remarks
اظهارات تند و نیش دار او
10. his acid way of dealing with people
رفتار تندخویانه ی او با مردم
11. nitric acid is a corrosive liquid
تیزاب آبگونه ای خورنده است.
12. stomach acid
اسید معده،ترشی معده
13. the acid juice of unripe grapes
آب ترش مزه ی غوره
14. citric acid
اسید سیتریک،جوهر لیمو
15. commercial sulfuric acid
اسید سولفوریک صنعتی
16. she threw acid on her rival's face
به صورت رقیبش اسید پاشید.
17. the reaction of acid and base
کنایی (فعل و انفعال) اسید و باز
18. an alkali neutralizes an acid
قلیا اسید را خنثی می کند.
19. this trouble is an acid test of our friendship
این مشکل محکی بر دوستی ما است.
20. wool dyes readily with acid dyes
پشم با رنگ های اسیدی به آسانی رنگ می شود.
21. to treat a substance with sulfuric acid
به ماده ای اسید سولفوریک زدن
22. a metal that pitted after contact with acid
فلزی که پس از تماس با اسید دارای خلل و فرج شد
23. her legs were badly excoriated by the acid
اسید پوست پاهایش را بدجوری برده بود.
24. litmus is an indicator of the presence of acid in a solution
لیتموس نشانه وجود اسید در محلول است.
25. Citric acid can be extracted from the juice of oranges, lemons, limes or grapefruit.
[ترجمه ترگمان]اسید Citric را می توان از عصاره پرتقال، لیمو، لیمو یا گریپ فروت استخراج کرد
[ترجمه گوگل]اسید سیتریک را می توان از آب پرتقال، لیمو، لیمو یا گریپ فروت استخراج کرد
26. When nitric acid is poured on copper, a brown vapor gives off.
[ترجمه ترگمان]وقتی اسید نیتریک روی مس ریخته می شود، یک بخار قهوه ای روشن می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که اسید نیتریک بر روی مس ریخته می شود، بخار قهوه ای خاموش می شود
27. Some ants eject formic acid when irritated.
[ترجمه ترگمان]برخی از مورچه ها formic اسید را در زمانی که عصبانی می شوند، بیرون می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از مورچه ها هنگامی که تحریک می شوند، اسید فرمیک را از بین می برند
28. Battery acid had eroded the engine.
[ترجمه ترگمان]باتری اتومبیل موتور را خراب کرده بود
[ترجمه گوگل]اسید باتری موتور را تخریب کرده است
29. Acid rain has a devastating effect on the forest.
[ترجمه ترگمان]باران اسیدی تاثیر مخربی بر روی جنگل دارد
[ترجمه گوگل]باران اسیدی اثرات ویران کننده ای بر جنگل دارد
30. I was expecting another of his acid remarks, but he remained silent.
[ترجمه قاسم آباده ای] من انتظار یکی دیگر از سخنان آتشین او را داشتم ولی او حرفی نزد.
[ترجمه ترگمان]من انتظار دیگری از remarks او را داشتم، اما او ساکت ماند
[ترجمه گوگل]من انتظار داشتم یکی دیگر از سخنان اسید او، اما او ساکت بود